مرا آفرید آن که دوستم داشت

۱۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واگویه» ثبت شده است

صف طولانی ماشین‌ها را تماشا کردند که ته خیابان کم کم ناپدید شد. صاحبان خانه رفتند، آن‌هایی که همیشه متظاهرانه از پنجره‌های‌شان بوی گوشت بیرون می‌آمد و سگ‌های کرمکی‌شان همه جا ولو بودند و مدام خانه‌های‌شان را نوسازی می‌کردند و جوری شش‌دانگ حواس‌شان به نرخ‌های بهره بود انگار داشتند تب کودکی بیمار را اندازه می‌گرفتند.

...

آخرین همسایه‌ها، همان‌طور که سر انتخاب مسیر دعوا می‌کردند، با ماشین دنده عقب گرفتند و ته ماشین پُر از خرت و پرت‌شان آمد توی پارکینگ آن‌ها و دور زدند و انتهای خیابان ناپدید شدند. حالا خیابان خالی بود، خلئی آبستن که اُون و گریسی را ترساند، هر چند هیچ‌یکشان با صدای بلند به وحشتش اعتراف نکرد. زمان‌بندی عجیبی بود. جفتشان می‌دانستند؛ زندگان درست زمان آمدن مردگان آن جا را ترک کردند.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ صص. ۳۰۲ ـ ۳۰۳

 

رزقم از صفحه قرآن کریم امروز، آیات ۱ تا ۱۱ سوره مبارکه سجده

در آیه ۹ سوره مبارکه سجده خداوند می‌فرماید: قلیلاً ما یشکرون.

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در خطبه ۲۳۳ می‌فرماید:

تقوا به طور دائم خود را بر گذشتگان عرضه کرده و به آیندگان هم عرضه می‌‌کند، چرا که فردای‌ قیامت به آن محتاجند، آن روزی‌ که خداوند آنچه را پدید آورده بازگرداند، و آنچه را عنایت فرموده بازستاند، واز آنچه مرحمت نموده بازخواست کند. تقواپذیران که آن را چنانکه باید رعایت کنند چه اندکند! راستی‌ که آنان بسیار اندک شمارند، اینان سزاوار وصف حقّند که در قرآن فرموده: «اندکی‌ از بندگان من شاکرند».

 

اول: صفحه قرآن کریم از آیات ۳۳ تا ۴۱ سوره مبارکه روم

 

به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند (۴۱)

 

در مورد گسترش فساد و تباهی در زمین و دریا سخن می‌گوید آن سان که خشک و تر با هم می‌سوزند تا مگر آنهایی که متوجه شدند برگردند.

چه زمانی خشک و تر با هم می‌سوزند؟وقتی که مومنین در برابر فساد مشرکین و مترفین سکوت می‌کنند حالا یا از ترس یا از فرط صورتی بازی.

ترک امر به معروف و نهی از منکر.

 

دوم: صفحه قرآن کریم سوره لقمان آیات ۱۲ تا ۱۹

 

ولاتُصَعِّر خَدَّک للناس ولاتمش فی الأرض مَرَحا إنَّ الله لایحبُّ کلَّ مُختالٍ فخور (۱۸)

 

(پسرم!) با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد.

 

تصعیر: این کلمه تنها یک بار در قرآن آمده است. بیمارى که در آن، گردن شتر کج مى‌شود. بر اساس تکبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم کج نکن. (+)

 

در نصیحت‌های این صفحه از شتر بیمار گرفته تا صدای نکره الاغ خداوند مثال آورده است، و البته خداوند در آوردن مثال ابایی ندارد. فقط برای اینکه فهمیدنش برای مردم راحت باشد.

 

سوم: صفحه قرآن کریم آیات ۲۹ تا ۳۴ سوره مبارکه لقمان

 

خداست که مى‌داند که قیامت چه وقت مى‌آید. اوست که باران مى‌باراند…(۳۴)

 

غیث: باران. طبرسى فرموده: بارانى که در وقت حاجت آید که آن از غوث است و آن نصرتى است که در وقت شدت آید و ضرر را از بین مى‌‏برد. (+)

 

الغوث الغوث خلّصنا من النّار یا ربّ.

 

امروز برای شهادت سنوار عزیز بسیار غمگین بودم و این آیه برایم التیام بخش بود.

 

اینِز. این اسم بچه‌مان بود؟ دهان گریسی در سکوت طاقت‌فرسا تکان خورد؛ هیچ وقت لب‌خوانی بلد نبودم؛ همین‌طور نیت‌خوانی، آرزو کردم کاش صدایم قطع نبود و می‌توانستم به او بگویم زندگی دو سرعت نیست، دو ماراتن است. آهسته و پیوسته قدم بردار. می‌خواستم بگویم من از دیار عدم نمی‌آیم، اما از وسطش سفر کرده‌ام و چیزی که انتظار آدم را می‌کشد از تناسخ بدتر است ولی از جهنم بهتر. باز هم مجبوری نخ‌دندان بکشی و فیبر بخوری و اشارات غیرکلامی را درک کنی و باز هم از قضاوت خاموش دیگران برای تشدید نفرت از خودت استفاده خواهی کرد. بالاخره خواهیم فهمید مرده از خواب بیدارشدن چه حالی دارد و کل ایده‌ی کاش بمیرد که این قدر زجر نکشد کاملاً اشتباه است؛ زجر پابرجاست ولی عشق هم پابرجاست، همین‌طور حسی که به او داشتم.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۲۹۸

 

امام خمینی: ما خود چارچوب جدیدی ساخته‌ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‌ایم. از هر عادلی دفاع می‌کنیم و بر هر ظالمی می‌تازیم، حال شما اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید.

 

صحیفه نور/ جلد ۱۱/ص. ۱۶۰

 

در مدل حکمرانی الهی آحاد ملت‌ها به خداوند اعتماد می‌کنند چرا؟ چون ایمان دارند که: " إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ " و وقتی خداوند می‌گوید به شیطان اعتماد نکنید، یعنی هر کسی که اعمال و رفتارش برابر با سیره الهی نیست قابل اعتماد نیست لذا هر مسئولی بیاید خدایی عمل کند به او اعتماد می‌کنند، تا کی؟ تا روزی که خدا محور عمل بکند.

امام خمینی رحمت‌الله‌علیه زمانی که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را تفویض کرد فرمود تا موقعی که خدا محور عمل کنی به تو اعتماد می‌کنیم. الان هم هر رئیس جمهوری که تفویض می‌شود تا روزی که عملکرد او بر اساس بندگی خدا و خدمت به خلق خدا باشد مورد اعتماد است. لذا نظام جمهوری اسلامی عقد اخوت با هیچ فردی نبسته و اعتمادمان بر اساس تقواست.

 

حجت الاسلام ماندگاری برنامه سمت خدا ـ ۱۷ مهر ۱۴۰۳

 

با بچه در وان بود و لبانش آهسته تکان می‌خوردند. به نظر خوشحال می‌آمد ولی از دفعه‌ی قبل پیکسلی‌تر بود. گریسی واقعی بود یا تصویر ویدیویی‌اش؟ نمی‌توانستم بفهمم، ولی در هر حال دیدن او و بچه‌مان باعث شد حس کنم موجودی ناکارا هستم. شوهری بی‌لیاقت و ناموجود. داشتم فکر می‌کردم فقط بی‌عرضه‌ها اجازه می‌دهند به قتل برسند که گریسی چیزی را در هوا حس کرد؛ آن چیز من بودم.

با چشمانی پر از اندوه عاشقانه نگاهم کرد و فرزند گلگون‌مان را آورد بالا، جوری که انگار می‌خواست قربانی‌ای را پیش‌کش خدایان کند. خدای من، این بچه‌ی خوردنی مال من بود. دوست داشتم مثل گردن‌بندی سنگین به خود بیاویزمش و انگشتان کوچک دست بی‌نهایت کوچکش را ببوسم. دوست داشتم برش دارم و با هم فرار کنیم به اثیر.

ذی‌شعور بودن حبس ابد است فرزندم. به مهمانی خوش آمدی. دردی حیوانی لبخند گریسی را کج و معوج کرد و وقتی نزدیک‌تر شدم دیدم عواقب تولد کودک با بخیه‌های ناشیانه روی بخش پایینی شکمش خطاطی شده. پس زایمان سختی داشته.

 

استیو تولتز/ هرچه باداباد/ صص. ۲۹۷ ـ ۲۹۸

 

کسی نوشته: «پارسال شایعه شد که حماس بیمارستان المعمدانی رو بمباران کرده تا بندازه گردن اسرائیل‌. بعضی از کاربرهای توییتر داشتن خودشون رو پاررره می‌کردن که حماس جنایتکاره و فلان. الان اسرائیل آدمِ زنده رو آتیش میزنه و اینا هیچی نمیگن!

 

جدی حس می‌کنم خیلی‌ها برده‌ی اسرائیل شدن. اختیاری ندارن.»

یاد تو افتادم. از قرآن پاره پاره‌ات چه خبر؟

 

«می دونی چرا تمرکز ما بیش‌تر روی مکان‌هاست تا آدم‌ها؟» 

«نه. چرا؟»

«دلبستگی ما به سازه‌ای فیزیکی که قبلاً توش زندگی می‌کردیم، و کارکرد بدوی سرپناه رو داشته و ارتباط عاطفی عمیقی بین اون و ساکنینش برقرار بوده، برای فرایند اتحاد مجدد مثل کاتالیزور عمل می‌کنه، چون اون محیط از قبل به زیستت وابستگی پیدا کرده، همون‌طور که خلع روح انسان به واسطه‌ی قتل، درست مثل یک جن‌گیری ناشیانه عمل می‌کنه. به عبارت دیگه، تو دوباره داری به خودت ملحق می‌شی.»

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص.۲۹۵

 

«فکر کردم چیزی که همیشه تو‌هم‌زاها و روان‌گردان‌ها را از چشمم می‌انداخت، تغییرناپذیری شخصیت هوادارانش بود. اگر با روح جهان ارتباط می‌گرفتند پس چرا هرگز ذره‌ای اصلاح نمی‌شدند؟ هر مصرف‌کننده‌ای که می‌شناختم فی‌الفور بر می‌گشت به همان رویه‌ی فکری قبل از سفرش.»

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۲۷۹