مرا آفرید آن که دوستم داشت

۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن کریم» ثبت شده است

ذات اقدس الهی به مؤمنان سلام می‌فرستد؛ چرا ما برخوردار نشویم؟ می‌فرماید: ﴿سَلاَمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴾ سپس می‌گوید: ﴿کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴾ نه «نَجْزِی الأَنبِیَاء»!

یعنی هرکس بی‌راهه نرود، راه دیگران را هم نبندد، عالم شود و به علمش عمل کند، حتی اگر پیامبر یا امام نباشد، من به او سلام می‌کنم.

این سلام، هم فیض است، هم فوز، هم دعا، و نیز سلامتِ قلب، سلامتِ دنیا و سلامتِ آخرت. ما چرا «سلام الله» را تلقی نکنیم؟

 

آیت الله جوادی آملی/ درس اخلاق؛ ۹۷/۰۷/۱۲

 

 

🔍 ابوسعید خدری می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟»

جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه سلام الله علیها برسانی.»

پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه سلام الله علیها ابلاغ کرد، خدیجه سلام الله علیها گفت:

«ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام؛

همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.»

این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها در پیشگاه خدا است. (+)

 

سید بزرگوار خطرناکی که قبلاً در موردش نوشتم در کانالش آورده بود: 

فضل بن أبی‌قُرّه گوید: امام صادق (صلوات الله علیه) فرموند: هیچ مؤمنی نیست مگر این‌که در او دُعابه است.

عرض کردم: دُعابه چیست؟!

حضرت فرمودند: یعنی شوخی.

 

(الکافی، الشیخ الکلینی، ج٢، ص٣۶۸، کِتَابُ اَلْعِشْرَةِ، بَابُ اَلدُّعَابَةِ وَ اَلضَّحِکِ، ح۲)

 

من دروغ چرا، در کت مبارکم نرفت چون می‌دانم حضرت محمد صلوات الله علیه و آله اهل شوخی نبود و از شوخی کنندگان روی می‌گرداند. البته در ادامه با حدیثی از حضرت محمد باقر علیه السلام آورده بود:

از عبدالله بن محمّد جُعْفی روایت است که گوید: شنیدم امام باقر (صلوات الله علیه) می‌فرمودند: همانا خدای متعال آن کسی را که در میان جمع شوخی و خوش‌مزگی نماید -بدون آن که فحش دهد یا هرزه زبانی کند- دوست می‌دارد.

 

(همان، ج۴)

 

این یکی در کت کمی جا باز کرد. چیزی به سید نگفتم ولی طبق معمول برای امیر بازگویی نمودم، یادم نیست خبری بازگفتم یا استفهامی، فقط همین خاطرم بود. تا اینکه این سخنرانی آقای جوادی آملی را شنیدم و متن پیاده شده را کپی کردم و برای سید فرستادم هر چند می‌دانم طلبه طوری این منافاتی ندارد و فلانی خواهد گفت. اینطوری است دیگر. شما هم بخوانید و عیدتان مبارک:

 

 اهتمام پیامبرانه

وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) معلم اخلاق ماست. 

اخلاق رسول گرامی مطابق با قرآن بود. قرآن چندین کار کرد که یک انسان متخلّق، آن کارها را برنامه خود قرار می‌دهد.

کار اساسی‌ای که قرآن کرد این بود که شوخی را از جدّی جدا کرد؛ این از مهم‌ترین کارهای قرآن بود!

وجود مبارک حضرت هم اهل شوخی نبود، اهل جدّ بود.

اگر اخلاق رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) قرآنی است، این یعنی:

نه بازی می‌کند

نه کسی را بازی می‌دهد

نه شوخی می‌کند

نه کسی را به شوخی می‌گیرد

 

معنای اینکه اهل شوخی نیست، این نیست که نمی‌گوید و نمی‌خندد؛ اتفاقاً او خیلی اهل بسط است، بشّاش است، اهل نشاط است.

اما هیچ وقت کارش را به شوخی نمی‌گذراند، همه کارهای او جدّی است.

حضرت بین جدّ و شوخی فرق گذاشت، بین بازی و حکمت فرق گذاشت.

همان ‌طوری که در بین جاهلیت، حضرت جلوه کرد: ﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً﴾ در بین درس‌نخوانده‌ها، حکیمی در آمد؛ در عصر جاهلیت، یک کتاب عقلانی محض و یک دین عقلانی صرف در آمد.

همچنین در میان بازی‌ها و بازی‌گرها، یک حکیم صرف در آمد و در میان شوخی و شوخی‌کننده‌ها، یک قول فصل بر آمد: ﴿إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ٭ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ﴾

 

 

آیت الله جوادی آملی/ درس اخلاق؛ ۸۹/۱۰/۳۰

 

فرمود: تا نفَس می‌کشید درس و بحث!

آدم می‌گوید فارغ‌التحصیل هستم، این یعنی به ننگ خود اعتراف کردی! تا جا دارد درس بخوانید یا درس بگویید یا کتاب بنویسید، مطلب نو بیاورید!

فرمود: جای خالی نگذار! قلب مثل شکم نیست که سیر شود: «کُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ»

از بیانات امام مجتبی‌ علیه‌السلام است که «کُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مصابیحَ الهُدی» چراغ باش تا جامعه را روشن کنی.

آدم بگوید درسم تمام شد؟ یعنی عمرم تلف می‌شود! ﴿خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ﴾* هر لحظه بی‌علم، خسارتِ جان است!

 

 

آیت الله العظمی جوادی آملی/ سخنرانی عمومی: ۱۳۹۶/۰۸/۲۵

 

* آیه ۱۵ سوره مبارکه زمر

 

 

نسیم دارد مجازی روانشناسی می‌خواند، یعنی بعد از بازنشستگی شروع کرده به تحصیل مجازی. رقیه هم اوایل دهه نود مجاری داشت فوق لیسانس یا دکتری می‌خواند، خاطرم نیست. دنبال کتاب‌هایی بود که پیدا کردیم برایش فرستادم. فاطمه هم دارد برای دفاع از پایان‌نامه هواشناسی آماده می‌شود. درس خواندن خیلی خوب است به شرطی که شرایط مهیا باشد. من دهه نود اوج درد و خرج فیزیوتراپی‌ام بود و بعد زمان کرونا که هم پول داشتم هم فرصت ناگهان سل پیش آمد و دوباره دردها و اسپاسم و سوزش کف پاها که نه تنها امان من که امان هر کس پیشم بود بریده بود. بهانه می‌آورم؟ شاید.

اما بهانه نیست اگر قرار باشد برای درس خواندن یا هر خدمتی به خودم، کسی را ولو با طیب خاطر به کوچکترین زحمتی بیندازم از آن خدمت با هر درجه زحمت چشم می‌پوشم. اخلاق بهانه تراشی و تنبل مآبی است؟ باشد.

این وسط خوابم برد و حالا که آمدم بنویسم نظرم عوض شد. نه کاملاً، اما به خودم نهیب می‌زنم تنبلی کردم؟ اگر تنبلی نباشد قانع شدن به حداقل است. این قناعت به حداقل خصلتی ذاتی است. همینطور که می‌نویسم انگار دارم تراپی می‌کنم خودم خودم را، من کماکان اگر تمکن مالی داشتم ترجیحم این بود هزینه تحصیل فرد دیگری که استعداد و همت درس خواندن دارد اما پولش را ندارد عهده‌دار شوم تا کلکسیون مدرک جمع کنم تا ثابت کنم «ز گهواره تا گور دانش بجوی». آن هم هر دانشی، بی‌ربط یا با ربط. اگر ملاکم آموختن دانش است من هر روز حالا اگر اغراق نکنم که هر ساعت در حال کسب دانشم، اما نه دانشی که مدرکی برایم دست و پا کند. دانشی که شناختم از خالق را بالا می‌برد. اما اگر دلم به گرفتن مدرک خوش بود، رشته جامعه‌شناسی انتخاب اولم بود.

در کل اگر بخواهم یک تصویر از خودم بیرون بدهم موجودی کمال گرا با مقادیری عجب و تبخترم که جلوی جلو رفتن بیشترم را می‌گیرد. همان که به مخاطبان موقع تعریف و هندوانه سوا کردن می‌گویم «همه کاره بیکاره». اما ثروت، پول چیزی است که از چوب خشک دکتر مهندس می‌سازد. من وقتی پول داشتم تلاش کردم ولی بیماری اجازه نداد. بهانه نیست، من در برابر ام‌اس ضعیف بودم/هستم. هر کس وانمود می‌کند در برابر شوالیه قوی است، با شوالیه چهارم روبرو نشده. من از اینکه بگویم ضعیفم باکی ندارم و هرگز ادعا نکردم قوی هستم، همانطور که ادعا نکردم بچه پولدارم. مسئول حماقت و توهم کسی نیستم. نوشته‌هایم هستند کور که نبودید.

حالا هم می‌گویم، اگر برای گرفتن مدرک دانشگاهی پول داشتم ترجیح می‌دادم دست جوانی را بگیرم تا اینکه صندلی حقیقی یا مجازی دانشگاهی را اشغال کنم. دنیای حساب و کتاب است. جواب سوالات در دانشگاه نیست، در درون است. در انفسهم است.

 

خداوند در آیه ۴۳ سوره ی فاطر می‌فرماید: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» این آیه یعنی خدا چک سفید امضای رستگاری و عاقبت به خیری به هیچ پیغمبر و به هیچ امام و به هیچ امامزاده و آیت الله و هیچ امتی نداده و این ممکن نیست مگر اینکه انسان با سنت الهی حرکت کند. سنت الهی هم این است: «عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْکَ مِثْلِی»، اگر بنده‌ام اطاعت من را کرد او را مانند خودم قرار می‌دهم. اگر به خلق خدا خدمت کردی «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» و اگر با دشمن خدا جنگیدید غالب و فاتح می‌شوید «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» را نصیبتان می‌کنم.

 

پس این پنبه را از گوشمان در بیاوریم که هرکاری دلمان خواست بکنیم یک هیئت و یک روضه می‌رویم و یک کربلا برویم کارها درست می‌شود. اینها با هم قابل جمع نیست. آن عقاب خودش را دارد و این حساب خودش را.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری

 

پ.ن: یک سری از من دلخور شدند که چرا جایی نوشتم چرا شهید باقری رفت دانشگاه آزاد اسلامی و گفت ما نباید با باتوم در خیابان بچرخیم برای بی‌حجابی که فرمانده کل قوا گفته هم حرام شرعی است و هم سیاسی. (تضعیف نیروی انتظامی)

ناراحت شدند که چرا گفتم سرداران سپاه که حالا شهید شدند، حرام امامین انقلاب مبنی بر عدم دخالت در سیاست و انتخابات را حلال کردند. شهادت عصمت نمی‌آورد. آن جای خود این جای خود. 

سردار شهید حاج قاسم قرار بود زمانی که فرمانده بود تبلیغ کاندیدی را بکند. صبح فردا وقتی سربازان جمع شده بودند حکم تحریم دخالت سپاه فرمانده کل قوا را بلند می‌کند و بر آن گردن می‌نهد.

شوخی است مگر؟ مثقال خیر یره و مثقال شر یره. همچنان که بر زنان پیامبر جزای خیر و شر دو برابر است بر صاحب منصبان از هر قشری همان است. من نمی‌گویم فرمانده کل قوا می‌گوید.

 

خدا نمی‌خواهد انسان تنها بماند، لذا همراهی خودش را به انسان هدیه می‌دهد و می‌گوید: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»! حالا مگر می‌شود کسی همیشه با من باشد و با من حرف نزند؟ به اندازه کل قرآن با من حرف زده است.

 

چرا قرآن انقدر جاذبه دارد؟ چون انسان را از غربت نجات می‌دهد و به این درک می‌رساند که کسی به فکرش هست، برهان می‌آورد وعده می‌دهد و دور او می‌گردد تا به او حس امنیت بدهد. می‌گوید قرآن نازل کردم که تو را یاد کنم! «فیهِ ذِکْرُکُمْ» تو اصلاً «شَیْئاً مَذْکُوراً» نبودی من نه تنها تو را «شَیْئاً مَذْکُوراً» کردم بلکه همه عالم و کائنات را برای تو خلق کردم. آن جاست که انسان آرامش و امیدی پیدا می‌کند که خالق هستی برای من حساب باز کرده، می‌گوید قسم به حقی که تو در گردن من داری من تو را دوست دارم. ما هرچه داریم برای خداست اما او ما را بالا می‌برد.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین عاملی

 

وجود مبارک امام عسکری (سلام الله علیه) فرمودند: عزّت، حق محور است.

اگر کسی حق گفت، به حق باور کرد و به حق عمل کرد، می‌شود عزیز و هیچ کسی نمی‌تواند او را ذلیل کند (چه فرد چه جامعه) و اگر کسی از حق فاصله گرفت و باطل‌مدار بود، می‌شود ذلیل و هیچ کس نمی‌تواند او را عزیز کند.

درست است خدا فرمود عزتی داریم ذلّتی داریم: ﴿تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ﴾؛ اما مشیئت او حکیمانه است.

امام سجاد (سلام الله علیه) فرمود:

مشیئت او متنِ حکمت است: «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حکمته الوَسَائِل‏»؛ ای خدایی که هیچ توسّلی و هیچ وسیله‌ای، نمی‌تواند مسیر مشیئت تو را عوض کند؛ مشیئت و اراده تو حکیمانه است. هیچ کس با دعا و تضرّع و ناله و توسل نمی‌تواند از خدا کاری بخواهد که آن کار حکیمانه نباشد.

اگر او بر اساس مشیئت، عده‌ای را عزیز و بر اساس مشیئت، عده‌ای را ذلیل می‌کند: ﴿تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ﴾، این را امام عسکری سلام الله علیه معنا کرده است؛ فرمود:

اگر کسی حق را فهمید (۱)،

باورش کرد (۲)،

به آن عمل کرد (۳)،

و در جامعه منتشر کرد (۴) مثل اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، او عزیز می‌شود.

هیچ فرد یا جامعه‌ای حق را رها نکرد و به باطل گرایش پیدا نکرد، الّا اینکه ذلیل خواهد شد.

 

 

آیت الله جوادی آملی/ درس اخلاق؛ تاریخ: ۹۵/۰۹/۱۸

 

کسانی که گفتند ایمان آوردیم و استقامت ورزیدند...

غزه نه تنها کربلا که مصاف حضرت ایوب علیه‌السلام با شیطان است.

شهید حاج رمضان مگر نگفت مبارزه ما با اسرائیل زمین زدن شیطان است؟

آیا به این مرحله از «قدرت ایمان» رسیدیم؟

إِنَّ مَعِیَ رَبِّی

خیلی خسته‌ام.

هم بیماری شدت گرفته و هم دارم شمشیرهای از رو بسته را می‌بینم.

زمان انتخابات نوشته بودم (الان پیدا نکردم) اگر این ادعا که پزشکیان پزشک رهبر انقلاب است درست باشد، یاد دوره بنی‌صدر می‌افتم که مدارک پزشکی امام را فرستاده بودند فرانسه گفته بودند شش ماه بیشتر زنده نمی‌ماند و... 

رهبر انقلاب گفت خدای دهه شصت خدای الآنم هست و طرح انگشترشان قلبم را مطمئن می‌کند که اتفاق بزرگی در شرف وقوع است: قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ

سخن پزشکیان از همکاری با اپوزیسیون یعنی بنی‌صدر و رجوی. واضح و آشکار جهاد تصمیم مسئولان قالیباف گرفته شده.

آیا آماده هستیم؟

 

آیات ۶۱ و ۶۲ سوره مبارکه شعرا

 

الف: نقدینگی در غزه عمداً در حال تخلیه است. به گفته مردم داخل نوار غزه، کامیون‌هایی که با هماهنگی بازرگانان وارد شده‌اند، به جای کاهش قحطی ساخته دست بشر، آن را بدتر کرده‌اند. این محموله‌های تجاری خواستار پرداخت کامل نقدی بودند، نه انتقال دیجیتال، که منجر به استخراج سریع پول فیزیکی از مردم شده است. در نتیجه، اسکناس‌های عمدتاً پاره و ریزتر همچنان در گردش هستند که بسیاری از آنها آنقدر آسیب دیده‌اند که حتی فروشندگان خیابانی از آنها امتناع می‌کنند.

مردم اکنون ۴۰ تا ۴۵ درصد کارمزد فقط برای دسترسی به پول نقد خود پرداخت می‌کنند و این کمیسیون توسط صرافی‌های محلی فعال در غزه دریافت می‌شود.

 

ب: نوشته: من دلم می‌خواهد کاملاً صورتت را بپوشانم.

توضیح: عبارت «من کاملاً دلم می‌خواهد صورتت را بپوشانم» نشان‌ دهنده‌ درک یا همدلی با کسی است که تصمیم می‌گیرد صورت خود را بپوشاند.

 

پ: به من می‌گویند چون بیماری‌ات تشدید می‌شود چشم و گوشت را به روی غزه ببند.

می‌گویند روز قیامت به خدا و پیامبرش بگویم چون بیمار بودم چشم و گوش بر بیداد ظالم و فریاد مظلوم بستم. وای بر من اگر شیعه پیامبر و اهل بیتش باشم و از شرم هزار بار نمرده باشم. مرا بر شتر برهنه در کوی و برزن طاغوتیان بچرخانید من شیعه امام سجاد علیه‌السلام هستم.

 

ت: فیلم جنین هشت ماهه بی سر را گذاشتم در ویراستی، دو مخاطب «آقا» در دایرکت متذکر شدند فیلم را بردارم چون دردناک است و از طرفی قساوت قلب ایجاد می‌کند! 

چرا؟

مگر یک عمر برای گلوی بریده به سر نزدید؟ مگر ناحیه مقدسه نخواندید؟

امام زمان هر لحظه می‌بینند این صحنه‌ها را. ببینید ایشان چی می‌بینند. 

 

ث: سالار شهیدان سلام الله علیه چون جهانی فکر می‌کرد و جهان به حق زنده است و مصالح ساختمانی جهان، حق است و خود آن حضرت، مُحقّق این نظر و متحقّق به این عمل بود، لذا جهان را به حق مداری و حق محوری دعوت کرد؛ فرمود: «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»

ــ یعنی ذلّت از ما دور است نه ما از ذلّت دوریم.

ــ یعنی ما در حدّی زندگی عزیزانه داریم که ذلّت به خودش اجازه عبور به حرم و حریم ما را نمی‌دهد.

همان‌طوری که بیان نورانی علی بن ابی طالب سلام الله علیه این است که: «فَلَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ»

شما می‌بینید در این قلّه‌های خیلی بلند، هر پرنده‌ای قدرت پرواز ندارد؛ فرمود: پرنده‌ها توان آن را ندارند که به اوج قلّه ما برسند.

اینجا هم سالار شهیدان می‌فرماید: ذلت به طرف ما نمی‌آید و از ما دور است.

این بیان، ریشه قرآنی دارد؛ ذات اقدس الهی در قرآن کریم مسلمان‌ها را به ستبری، عزّت، قدرت، قوّت و شوکت فرا خواند و فرمود: ﴿وَلْیجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾

 کفار حتماً باید در شما عظمت، جلال، شکوه و استقلال احساس بکنند که به سراغ شما نیایند.

این در سایه:

وحدت شما

عقل شما

درایت شما

عدل‌محوری شما

و حق‌مداری شما خواهد بود.

و این را حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیهما به دیگران آموخت. نه قرآن اجازه ذلت می‌دهد و نه عترت اجازه ذلت می‌دهد.

 

 

آیت الله العظمی جوادی آملی/ پیام به همایش ملی شعر عاشورایی؛ ۱۳۹۱/۱۰/۱۳

 

وجود مبارک امام حسین (سلام الله علیه) فرمود: من «قَتِیلُ الْعَبَرَات» هستم؛ نه تنها یک اشک، بلکه آن‌قدر باید سیل اشک از شبکه‌های چشم بر گونه بریزد و از گونه عبور بکند، تا بشود «عَبَرات».هر اشکی که عبور نکرده است.

در قرآن کریم این تعبیر به صورت: ﴿أَعْینُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ﴾ است. لطیفه قرآنی این نیست که بگوید اینها زیاد گریه می‌کنند، لطیفه قرآنی درباره دو گروه است که: تمام دو شبکه چشم آنها را اشک فرا می‌گیرد و این اشک‌های پُر شده می‌ریزد به نحوی که گویا چشم می‌ریزد.

نفرمود: «دموع» آنها می‌ریزد، بلکه فرمود: ﴿تَرَىٰ أَعْینَهُمْ تَفِیضُ﴾ مثل اینکه چشم دارد می‌ریزد. این‌گونه از اشک برای سالار شهیدان رواست که آن می‌شود «عَبَرات».

 

آیت الله العظمی جوادی آملی/ سخنرانی محرم؛ تاریخ: ۱۳۹۵/۰۷/۱۹