مرا آفرید آن که دوستم داشت

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام صادق» ثبت شده است

یک: امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:

«أصلُ الحَزمِ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ»

اصل احتیاط، توقف هنگام شبهه است.

 

 

دو: حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:

«اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَةِ وَ تَرْکُک حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ.»

 توقف در مورد شبهه بهتر از افتادن در چاه هلاکت است، اگر حدیثى را که به درستى برایت روایت نشده واگذارى، بهتر از این است که حساب نکرده آن را روایت کنى.

 

 

سه: حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

«إنّما الاُمورُ ثلاثةٌ: أمرٌ بَیِّنٌ رُشدُهُ فَیُتَّبَعُ، و أمرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجتَنَبُ، و أمرٌ مُشکِلٌ یُرَدُّ عِلمُهُ إلى اللّه ِ و إلى رسولِهِ.

قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: حَلالٌ بَیِّنٌ، و حَرامٌ بَیِّنٌ، و شُبُهاتٌ بَینَ ذلکَ، فَمَن تَرَکَ الشُّبُهاتِ نَجا مِنَ المُحَرَّماتِ، و مَن أخَذَ بِالشُّبُهاتِ ارتَکَبَ المُحَرَّماتِ و هَلَکَ مِن حیثُ لا یَعلَمُ»

 امور سه گونه‌اند: امرى که درستى آن روشن است، پس باید آن را دنبال کرد، امرى که نادرستى‌اش آشکار است، پس باید از آن دورى نمود، و امرى مبهم است، پس باید علم آن را به خدا و رسولش ارجاع داد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: حلالى روشن وجود دارد و حرامى روشن و در این میان امورى است مشتبه و مبهم؛ پس هر که شبهات را رها کند، از حرامها نجات یابد و هر که شبهات را پى گیرد مرتکب حرام‌ها شود و ندانسته به هلاکت در افتد.

 

الفش اینکه: روزه، آماده‌سازی انسان روزه‌دار است برای اینکه در درجهٔ اول، حجاب را از برابر دیدگان عقل برمی‌دارد و سبب می‌شود که او ببیند و فکر کند و بیاموزد و بیشتر از روزهایی که غذا بیشتر می‌خورد بفهمد. از سوی دیگر، روزه انسان را نسبت به دردهای دیگران حساس می‌کند و این‌گونه، عاطفهٔ او را حساس‌تر و فراگیرتر می‌کند. سوم اینکه روزه نوعی آمادگی و پایداری در خود انسان ایجاد می‌کند، چرا که او در برابر خواهش‌ها و وسوسه‌ها و سختی‌ها می‌ایستد و درنتیجه صبر او بیشتر می‌شود و صبر با روزه رابطه‌ای ژرف دارد.

 

روزه به انسان روزه‌دار سه ویژگی می‌بخشد: فهم بیشتر و احساس بیشتر و صبر بیشتر.

 

امام موسی صدر/ حدیث سحرگاهان/ص. ۳۱۴

 

 

بایش اینکه: آیۀ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌.» (بقره، ۱۸۳) خطاب حضرت باری‌تعالی است با مؤمنین؛ گرچه کفار نیز مانند مؤمنین مکلف به فروع‌اند لیکن به‌جهت آنکه مؤمنین این‌گونه خطابات را تلقی به قبول می‌کنند، مخاطب قرار گرفته‌اند.

 

در «مجمع البیان» از حضرت صادق علیه السّلام روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند: «لذة ما فی النداء ازال تعب العبادة و العناء.» [«لذتی که در ندای الهی است، سختی و رنج عبادت را از بین می‌برد.»] بدیهى است خداى مهربان که مؤمنین را ندا می‌کند و آنان را لایق خطاب قرار می‌دهد، هر سختى‌ای که در روزه است از بین می‌‏رود و شیرینى ندا دیگر تعبى نمی‌گذارد.

 

علامه حسینی طهرانی (ره)/ نور ملکوت روزه/ صص. ۲۷ـ۲۸

 

 

از کانال حرف حساب (+)

 

در حدیثی از حضرت امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّا»؛ خدا زمانی که بنده‌ای را دوست بدارد او را در دریای شدائد غوطه‌ور می‌سازد. یعنی همچون مربّی شنا که شاگرد تازه‌کار خود را وارد آب می‌کند تا تلاش کند و دست و پا بزند و درنتیجه ورزیده شود و شناگری را یاد بگیرد، خدا هم بندگانی را که دوست می‌دارد و می‌خواهد به کمال برساند، در بلاها غوطه‌ور می‌سازد.

 

 

استاد اصغر طاهرزاده/ فرزندم اینچنین باید بود/ ج. ۱

از کانال حرف حساب (+)

 

 

پست جدید اکانت اینستاگرام برنامه تلویزیونی محبوب اسرائیلی هازینور: نتایج کالبد شکافی نشان می‌دهد که یحیی سنوار به مدت ۳ روز قبل از شهادت غذایی نخورده بود و در حالی که گرسنه بود از دنیا رفت.

 

جالب اینجاست که این ساده لوح ها فکر می‌کنند چنین خبری موجب تحقیر امثال سنوار و فلسطینی‌ها می‌شود.

 

امام صادق علیه السلام: شکر خدایی را که دشمنان ما را از احمق‌ها قرار داد.

از جعفربن‌محمد صادق نقل است که پیامبر گفت: چون قیامت شود، منادی ندا دهد: کجایند بیدادگران و یارانشان؟ کجایند آنان که لیقه‌ای در دوات بیدادگران ریختند یا سر کیسه‌ای برایشان گره زدند یا قلمی برایشان تراشیدند؟ همه را با بیدادگران محشور کنید.

 

‌ثواب الاعمال، ص ۲۶۰

 

 

خیاطی به سفیان ثوری گفت: آیا من که لباس‌های سلطان را می‌دوزم نیز از یاران بیدادگران به شمار می‌روم؟

 

سفیان گفت: تو خود یکی از بیدادگرانی. یاران بیدادگران کسانی هستند که به تو سوزن و نخ می‌فروشند. 

 

الزواجر، ج ۱، ص ۱۳