مرا آفرید آن که دوستم داشت

۱۹۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واگویه» ثبت شده است

اینقدر ‌می‌شود به گفته‌های محمود سریع‌القلم درباره آداب مدیریت در سطوح مختلف انتقاد کرد که مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما گفته‌های اخیر او درباره ارتباط مدیریت موفق کشور با طبقه افراد، طرفداران جامعه بی‌طبقه را با چالش بزرگی رو به رو کرده. برای همین می‌بینیم برای تاختن به او تمام ظرفیت رسانه‌ای‌شان را بسیج کرده‌اند. خط مقدم را هم داد‌ه‌اند دست ۲۰ و ۳۰...

واکنش به گفته‌های سریع‌القلم به این معنی است که این دوستان پذیرفتند ایده جامعه بی‌طبقه‌شان شکست خورده و قالب کردن مبانی سوسیالیسم به نام عدالت حضرت علی(ع) در دهه‌های گذشته شکاف طبقاتی را به دره گشادی تبدیل کرده که روز به روز گشادتر هم می‌شود. آن هم نه طبقات اصیل شناسنامه‌دار، بلکه طبقات نوکیسه تازه به دوران رسیده که از سود نمی‌خورند بلکه اصل سرمایه کشور را می‌چاپند.

دوم اینکه از رانت‌های فامیلی و خانوادگی که بگذریم؛ چند ماه قبل و هنگام اعلام نتایج کنکور همین رسانه‌ها برای آمار بالای پذیرفته‌شدگان از یک طبقه خاص آه و ناله سر می‌دادند و نتیجه می‌گرفتند که شغل‌های کلیدی آینده دست یک طبقه خاص می‌افتد. (آب‌ها از آسیاب که افتاد سر و صداها هم خوابید و یکی نیست بپرسد مدیران دستگاه تعلیم و تربیت برای بر هم زدن این الگوی خراب چه تدبیری اندیشیده‌اند).

یعنی مدیریت حال حاضر خود این آقایان در عمل، زمینه تحقق گفته‌های سریع القلم را خیلی پیش از اینکه او بگوید فراهم کرده‌است.

بنابراین آنچه فریاد این دوستان را بلند کرده اجرای عدالت و مبارزه برای جامعه بی‌طبقه و دفاع از حقوق قشر ضعیف و فقرا نیست. بیشتر به نظر می‌رسد به این خاطر است که کسی نزدیک حریم بسته آنها شده داد و بیداد می‌کنند وگرنه سال‌هاست نحوه مدیریت آنها کاملاً مصداق عملی گفته‌های سریع القلم است. این وسط سکوت بعضی‌ها هم به این دلیل است که منافع به دست آمده‌شان از این اوضاع لب‌پر نشود. 

 

 

از اینستاگرام خانم نفیسه انتظام

 

یکی از ادعیه نورانی وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) این است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ کَلِمَهَ الإِخْلَاصِ»؛

عرض کرد خدایا! من کلمه اخلاص را از شما مسئلت می‌کنم.

یعنی توحیدِ کامل.

به هیچ چیزی راضی نبود مگر اینکه خدا به آن راضی باشد و از چیزی غضبان نبود مگر اینکه خدا از آن خشم داشته

باشد.

 

آیت الله جوادی آملی/ درس اخلاق؛ سوره مبارکه مومنون جلسه ۹/ تاریخ: ۱۳۹۰/۰۲/۱۳

تحلیل کوتاه از میلاد رضایی

 

کارشناسان معتقد هستند که چک‌های ۲۰۰۰ دلاری وعده داده شده ترامپ, ۴۵۰ میلیارد دلار به بدهی آمریکا اضافه می‌کند.

درواقع این پول مانند یارانه یکبار مصرفی است که ترامپ می‌خواهد به افرادی که درآمد آنها سالیانه 100 هزار دلار و کمتر است پرداخت کند و زمان پرداخت هم در نزدیکی انتخابات میان دوره ای آمریکا است.

ترامپ روز دوشنبه وعده‌های خود برای چک‌های محرک ۲۰۰۰ دلاری را تکرار کرد و گفت که این چک‌ها در اواسط سال ۲۰۲۶ ارسال خواهند شد (دقیقا به موقع برای انتخابات میان‌دوره‌ای).

اما رئیس خزانه‌داری آمریکا گفت که کنگره ابتدا باید این ایده را تصویب کند و قبلاً گفته بود که کمک به مردم کم درآمد می‌تواند به اشکال مختلف باشد از جمله کاهش مالیات.

این اولین باری نیست که جمهوری خواهان دنبال چنین محرک‌هایی برای خرید رای هستند، دولت بوش برنامه محرک مشابهی را در سال ۲۰۰۱ اجرا کرد و از مازاد درآمدهای اواخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ که به بیل کلینتون تعلق داشت، با بازپرداخت‌های مالیاتی ۳۰۰ تا ۶۰۰ دلاری به عنوان بخشی از کاهش مالیات ۱.۳ تریلیون دلاری استفاده کرد. اما مشکل اینجاست که اقتصاد آمریکا از آن زمان تاکنون بودجه مازاد نداشته که هیچ بلکه در سال ۲۰۰۸ به رکود فرو رفت و بدهی ملی خود را از ۵.۷۷ تریلیون دلار به ۳۸.۲ تریلیون دلار رسانده است و امروز این بذل و بخشش های ترامپ می‌تواند ساختار قدرت طلبی اقتصاد آمریکا را با بدهی‌های ناشناخته روبرو کند.

جدا از بحث ناراحتی کارشناسان آمریکایی بابت پرداخت مستقیم پول به مردم آنهم در قالب یک چک که تنها یکبار می‌توانند خرج کنند و نمی‌توانند بقیه آن را نگه دارند، یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که سالهاست که غرب‌گرایان در ایران که اقتصاد آمریکا را خدای درس اقتصاد خود می‌دانند، همیشه به پرداخت یارانه به مردم ایران حمله کردند ولی از این حمایت‌های مالی دولت‌های آمریکایی حرفی به میان نمی‌آوردند

بله قدرت گرفتن اقتصاد خانواده‌های ایرانی سوزش عجیبی به ماتحت بسیاری از این افراد وارد می‌کند و بارها در دوره حسن روحانی شاهد فریادهای آنان برای پرداخت یک یارانه معمولی بودیم.

امروز در دولت پزشکیان نیز همین بساط به راه افتاده و در یک سال گذشته به طور عجیب و غریبی قیمت‌ها نجومی افزایش یافته به نحوی که حتی در برخی اقلام دو یا ۳ برابر قیمت جهانی مردم ایران پرداخت می‌کنند.

 

@CITYOFSUN

 

۶۲ سال پیش، ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در آن سخنرانی معروف که پس از آن بازداشت شد، زمانی که رژیم اسرائیل تازه تاسیس بود و فقط ۱۵ سال از عمر نحس رژیم صهیونیستی می‌گذشت در یک فراز سخنرانی گفت: «اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت دانشمند باشد!»

چه چیزی آن سال‌ها می‌دید!

چه شناختی از نظام بین الملل و اسرائیل داشت!

چند دهه بعد اسرائیل در ایران دانشمند هسته‌ای ترور کرد!

 

دکتر علیرضا زادبر 

 

سه‌شنبه خانم صبحدوست سر ساعت ۱۰ و ربع زنگ زد ساعتی که هر هفته برای ماساژ و ورزش با من به خانه کوچکمان سر می‌زدند. به شوخی گفتم خانم عطایان نیامده این ماه حقوقش را نمی‌ریزم. ولی هر دو می‌دانستیم قرار است امروز خانم عطایان اولین مهمان خانه کوچکمان در این گوشه پرت باشد، در این جزیره دور.

دستم را گذاشتم روی دسته مبل که دستبندم معلوم باشد. گفتم طوری بهش عادت کردم مثل گربه و سبیلش. قبلاً رابطه‌ام با ساعت مچی اینطور بود. از کودک سالی. گفتم عطا توی خواب هم دستبند و این کش نارنجی را واضح می‌بینم. خواب‌های نازنین آشفته پر نشانه.

می‌پرسد راحتی؟ می‌گویم اتفاقاً پیش پایت صدیقه زنگ زده بود همین را پرسید گفتم برای من که فرقی نمی‌کند دراز می‌کشم و می‌خورم و می‌خوابم...

بگذریم. عطا گفت عکس را بگذارم توی گروهمان، صبحدوست «جیجوک» بکند. من واژه سازم. ظاهر سازم. پشت خنده و پر حرفی آتشفشانی فعال غرولند می‌کرد. قله‌ای در من سالهاست سنگین و سنگین‌تر می‌شود و من زندانی کاتلای خودم هستم. تنگیل خودم هستم. خوب نیست اما ظاهر سازم.

گفتم ملالی نیست جز دوری از شما. این دروغ نیست. هر قدر ظاهرسازی کنم. ملالی نیست جز دوری از همه شما...

 

به کمربند جبار نگاه کن دختر و به یاد بسپار عمر انسان از اندوهش طولانی‌تره و بنیاد جهان از چیزهایی غیر انسان‌ساز ساخته شده، از حضور ما بسیار طولانی‌تر. که هیچ چیز در زیر آسمان همیشگی نیست. (+)

 

 

پ.ن: جیجیک (تلفظ در ترکی: جیجیح) یعنی حسادت. من فارسی‌زده‌اش کردم شده جیجوک.

خانم‌های آ.ب مثبت را به نام معرفی کردم.

 

اگر آمریکا و اسرائیل «لا اله الّا الله» بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها می‌خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح می‌کنند، می‌خواهند منطقه را به جنگ بکشند.

۱۳۶۰/۰۸/۰۶ (صحیفه نور/ جلد ۱۵/ ص. ۳۳۹)

ترامپ با شعار پایان دادن به جنگ‌ها و طمع‌ورزی به نوبل صلح رئیس‌جمهور آمریکا شد ولی از روزی که روی کار آمده، بر طبل جنگ کوبیده و شیپور به دست گرفته. شهید ابومهدی المهندس چه خوب خبر داد که آمریکا توسط ترامپ نابود می‌شود. نفس‌های حق دروغ نمی‌گویند، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

 

 

بعد نوشت: اوباما در کارزار حزب دموکرات برای انتخابات فرمانداری‌ها گفته است مطمئن نیستم آمریکا از دست ترامپ جان سالم به در ببرد.

حملات مستقیم ترامپ برای جلوگیری از قدرت گرفتن مخالفان سیاسی‌اش اوباما را درباره سرنوشت حزب دموکرات نگران کرده است.

اوباما در حال تماس با رهبران نهادهای مختلف است تا از آنها بخواهد که در برابر دولت ترامپ سر تعظیم فرود نیاورند.

اوباما: ویدیو از یک رئیس جمهور تاج بر سر که در حال پرواز با جت و ریختن مدفوع روی سر شهروندان آمریکایی است حتی ارزش هو کردن هم ندارد.

اینها حواس‌ها را از این واقعیت پرت می‌کند که وضعیت شما، زندگی شما بهتر نشده است. آنها این کار را می‌کنند تا شما متوجه نشوید.

 

شیخ مهدی کروبی اخیرا حملات تند و جملات بی ادبانه‌ای خطاب به رهبر انقلاب مطرح کرده است. باید کمی تامل نمود. شیخ در انتخابات هشتاد و هشت حدود سیصد هزار رای آورد، مشهور شده بود آرای باطله از رای او بیشتر است. چهار صد و نه هزار رای باطله بود. از ۸۵ درصد مشارکت مردم در آن انتخابات بی‌نظیر فقط ۸۵ صدم درصد به شیخ رای دادند. اما خوب می‌دانید مساله از سال ۸۴ شروع شد.

در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ شیخ وعده داد به هر ایرانی بالای هجده سال، پنجاه هزار تومان می‌دهند. شبیه یارانه، همان طرحی که وقتی احمدی نژاد اجرا کرد آن را پوپولیستی اعلام کردند. اما شیخ گلایه داشت. چرا؟ در انتخابات آن سال اصلاح‌طلبان از او حمایت نکردند. گلایه کرد. بدتر اینکه حتی مجمع روحانیون مبارز که شیخ مهدی از مؤسسین آن بود هم از شیخ حمایت نکرد. به دل گرفت. از مجمع روحانیون بیرون آمد و حزب اعتماد ملی را ایجاد کرد. به رهبر گلایه کرد که با تقلب در انتخابات سال ۸۴ نگذاشتند من رئیس‌جمهور شوم! نظام متهم شد. اما انتخابات سال هشتاد و چهار را دولت خاتمی برگزار کرده بود. مجری انتخابات موسوی لاری بود. تهمت را به علی زدند.

شیخ از سال ۸۴ کینه به دل گرفت. انتخابات ۸۸ اولین بار نبود که نظام را به تقلب متهم می‌کرد. اصلاً این جماعت هر وقت رای نیاورند و در قدرت نباشند، مردم را به جان هم می‌اندازند و اردو کشی خیابانی میکنند. به قدرت عادت دارند. در دولت‌های بعد از انقلاب همیشه قدرت در اختیار داشتند اما پاسخگویی با علی بود.

شیخ فراموش کرده است. وقتی آیت الله خامنه‌ای رهبر شد شیخ مهدی کروبی را در ریاست بنیاد شهید نگه داشت و به حکم امام دست نزد. وقتی رهبر شد اول به مجمع روحانیون وقت ملاقات داد بعد جامعه روحانیت مبارز... در آن دیدار در مدح رهبر چه گفتید؟ از دفتر همین رهبر به مجمع روحانیون کمک شد، مکانی در اختیار شیخ مهدی قرار دادند برای برگزاری جلسات... رهبر بعد سال هشتاد و سه شیخ مهدی را به عنوان مشاور خود و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند.

شیخ مهدی کاش کمی منصف بود. کاش کمی خودش و جریانی که به آن تعلق دارد پاسخگو بودند. رمز بقا در سیاست ایران این است که همیشه طلبکار و منتقد باشید. شیخ این را خوب می‌داند.

تضعیف و توهین به رهبر توسط شیخ مهدی در وضعیتی که دشمن بیرونی امیدوار به شکست ایران است خیانت بزرگی از جنس همان خیانت ادعای تقلب در انتخابات سال ۸۸ است.

عادت به قدرت دارید و ترک عادت موجب مرگ است. امروز دفاع از رهبر، دفاع از ایران است چه در مقابل اجنبی چه در مقابل داخلی‌ها باید از او دفاع کرد.

 

علیرضا زادبر

 

بچه‌های کوچکتر را سوار پیکاپ کردند و راه افتادند.

مادرها دنبال ماشین شروع به دویدن کردند.

نه آن قدر تند می‌رفتند که مادرها کاملاً جا بمانند و نه آن قدر آرام که به ماشین برسند به بیچارگی مادرهایی که دنبال بچه‌هایشان می‌دویدند می‌خندیدند. با صدای بلند.

زنها که خسته شدند دو تا از بچه‌ها را بلند کردند و گفتند هر کدام از زنها که بایستند یکی از بچه‌ها را از ماشین در حال حرکت پرت می‌کنند بیرون. مادرها نفس نداشتند اما از ترس این که در صورت ایستادنشان بچه‌هایشان را پرت کنند می‌دویدند. یک ساعت مادرها را به دنبال بچه هایشان که وحشت زده ضجه می‌زدند دواندند تا خسته شدند. خودشان از بازی دادن مادرها خسته شدند.

بعد از آن راننده پایش را گذاشت روی پدال گاز و مادرها یکی یکی جاماندند.

ماشین که خوب سرعت گرفت یکی یکی بچه‌ها را از ماشین پرت کردند بیرون. گردن و آینه عمر مادرها با هم شکست.

 

 

روایت زهیر هشام از فاشر سودان

 

 

الهه آخرتی: چه خوب نوشت الهام بن عباس در کتاب «تجاوز به سبک یک جنتلمن»: چه کسی بی‌پناه‌تر و آسیب‌پذیرتر از مادری است که جان فرزندش را در خطر ببیند؟

 

ذات اقدس الهی به مؤمنان سلام می‌فرستد؛ چرا ما برخوردار نشویم؟ می‌فرماید: ﴿سَلاَمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴾ سپس می‌گوید: ﴿کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴾ نه «نَجْزِی الأَنبِیَاء»!

یعنی هرکس بی‌راهه نرود، راه دیگران را هم نبندد، عالم شود و به علمش عمل کند، حتی اگر پیامبر یا امام نباشد، من به او سلام می‌کنم.

این سلام، هم فیض است، هم فوز، هم دعا، و نیز سلامتِ قلب، سلامتِ دنیا و سلامتِ آخرت. ما چرا «سلام الله» را تلقی نکنیم؟

 

آیت الله جوادی آملی/ درس اخلاق؛ ۹۷/۰۷/۱۲

 

 

🔍 ابوسعید خدری می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟»

جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه سلام الله علیها برسانی.»

پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه سلام الله علیها ابلاغ کرد، خدیجه سلام الله علیها گفت:

«ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام؛

همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.»

این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها در پیشگاه خدا است. (+)

 

در همان قسمتی که امیرحسین قیاسی با امیرحسین فتحی صحبت می‌کردند، درباره موسیقی، قیاسی گفت من به کلمات دقت می‌کنم و فتحی گفت پس گوش موسیقیایی نداری. به زبان ساده یعنی عامی و عادی هستی. این تکه از کتاب جنگ و صلح مرا یاد این گفتگو انداخت:

 

دایی همانگونه می‌خواند که مردم عادی با ساده‌دلی و اعتقاد استوار به این که اهمیت ترانه فقط در کلمات آن است و آهنگ خود به خود به آن افزوده می‌شود و آهنگ جدا از کلمات وجود ندارد و فقط برای نظم ترانه است و به همین دلیل ترانه او، که مثل پرندگان به آهنگ آواز خود آگاه نبود، بسیار دل‌انگیز بود.

 

جنگ و صلح/ لئون تولستوی/ جلد دوم/ ص. ۷۴۷

 

 

از وقتی از طریق وبلاگ آسمانم، با وبلاگ شاهین کلانتری آشنا شدم گوش کلمه‌ایایی پیدا کردم. یعنی قبلاً هم بود ولی متن محور بود اما حالا جذب کلمات می‌شوم مثلاً:

 

آرام‌ربا

 

کنت ایلیا آندره‌ایچ از ریاست شورای نجبا استعفا کرده بود، زیرا این سمت ریخت و پاش بسیار همراه داشت؛ البته این کناره‌گیری به امور مالی او سر و صورتی نداد. ناتاشا و نیکلای اغلب شاهد گفتگوهای پنهانی و آرام‌ربای پدر و مادر خود بودند و می‌شنیدند که صحبت از فروش خانه بزرگ خانوادگی و ملک حومه مسکو می‌کنند.

 

همان/ ص. ۷۴۹

 

نامروز و آبدندان

در جشن‌های نامروز همچنان هدایای گرانبها داده می‌شد و ضیافت‌های پرشکوهی که سرشناسان منطقه همه به به آنها خوانده می‌شدند همچنان برپا می‌شد. بازی‌های ویست و بوستون همچنان پیوسته ترتیب داده می‌شد و کنت که آبدندان بود، مثل گذشته ورق‌های خود را پنهان نمی‌کرد و هر بار صدها روبل می‌باخت و ملاکان مجاور حق شرکت در این بازی‌ها و حریف کنت شدن را امتیازی بزرگ می‌شمردند.

 

 

همان/ ص. ۷۵۰

 

 

لذت دو چندان می‌شود. حالا می‌شود مثل مردم عادی کتاب نخواند.