مرا آفرید آن که دوستم داشت

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبر انقلاب» ثبت شده است

حماس می‌گوید ویتکاف شخصاً وعده داده بود که در ازای آزادی ادان الکساندر، محاصره غزه را لغو کند.

یک مقام ارشد حماس، باسم نعیم، به Drop Site گفته است که ایالات متحده بلافاصله این توافق را نقض کرد. «آن‌ها آن را به زباله انداختند» و تاکنون «هیچ» پیشرفتی در خصوص آتش‌بس در غزه حاصل نشده است.

 

واقعا چه انتظاری داشتید؟ وقتی رهبر انقلاب می‌گوید مذاکره با آمریکا غیر عاقلانه، غیر هوشمندانه و غیر شرافتمندانه است و گره تحریم‌ها را محکم‌تر خواهد کرد، یعنی همین. 

یکم: دیروز تصمیم گرفتم برایم جمعه باشد و به کارهای عقب افتاده برسم. اولش چندین پست قدیمی را ویرایش کردم و عجیب اینکه وقتی دیگر خسته شدم فهمیدم که حتی یک ماه کامل هم را شامل نشده. چه خبر است بابا این همه نوشتن؟ اما یک پستی نظرم را جلب کرد. گویا هم امیر و هم من با هم خواب بد دیده بودیم. او برایم تعریف می‌کند ولی من برایش تعریف نکردم در عوض در وبلاگم نوشتم:

 

«...البته کلِ خواب را که مرور می‌کنم، جز بازار کفش و آن لنگه کفش صد و بیست هزار تومانی که پرو کردم و دیدم پاره است و بعد آن آشفتگی و توی خیابان‌ها چرخ زدن و هی چمدان و ساک‌دستی را با آقامون جابجا کردن، چیزی نبود. حالا که فکرش را می‌کنم، کفش اگر بد است، کفشی که پوشیدم پاره بود. پس نباید نگران‌اش باشم. ولی چرا کفش؟ چر این‌همه متوجه کفش بودم توی خواب؟ چرا فاطمه هم بود؟ چرا هر دومان چکمه‌های قهوه‌ای پامان بود؟ چرا فاطمه یک لنگه چکمه‌ مرا پوشیده بود؟ چرا کفشی که می‌خواستم بخرم آنقدر راحت و نرم و البته پاره بود؟ چرا وقتی پوشیدم‌اش، حتی باهاش «دویدم»؟» (+)

وقتی مادرم در اردیبهشت سال ۹۶ آمبولی کرد و برگشت قبل از اینکه بروم تبریز خواب دیدم در ترمینال فرودگاهی منتظر مادرم هستم. مادرم با ساک و چمدان‌های زیادی رسید و من در حالی که آنها را از او می‌گرفتم با خودم می‌گفتم چرا خواهرهایم که آن بالا نشسته‌اند گذاشتند او تنهایی بارهایش را بردارد؟ همه ساک و چمدان‌ها را گرفتم و فقط یک کیف دستی باقی ماند که با همان هم رفت، تا من چمدان‌ها را جایی بگذارم. اما محلی که انتخاب کرده بودم پر از مورچه بود و من درگیر آنها شدم.

آن سالی که آن خواب را دیده بودم هنوز وضعیت پاهایم بد نشده بود و کفش پاره و خصوصا کیف و ساک که بین من و امیر جابجا می‌شده مرا یاد خوابی انداخت که تعریف کردم. تقریباً وقتی تبریز بودم بخشی از مشکلات مادر را حل کردم اما با یک درد رفت و آن درد همان کیفی بود که نتوانستم از دستش بگیرم. بعدها در تعبیر خواب دیدم که مورچه‌های ریز دغدغه‌هایی هستند که حواس آدم را پرت می‌کنند. دقیقاً چیزهایی که آن چند ماهی که با مادر بودیم حواس مرا از مادرم پرت کرد. آن ساک و چمدان که من و امیر دست به دست کردیم مشکلاتی بود که از سال بعدش دست و پنجه نرم کردن با هم برایمان شروع شد. دویدن که سهل است، راه رفتن به افسانه پیوست.

خواب‌های من دروغ نمی‌گویند. من حتی با لوازم خانه هم در خواب ارتباط می‌گیرم. قبلاً در مورد شمعدان‌ها نوشته بودم، چند روز پیش دیدم که می‌خواهم غذا درست کنم اما قابلمه پیدا نمی‌کردم و این مرا کلافه کرده بود. همان روز فهمیدم که چند تا از قابلمه‌های استیل‌مان دسته‌هایشان خرد شده و چون قدیمی هستند دسته دو پیچ وجود ندارد تا جایگزین آنها شود.

نمی‌دانم کجا سرگرمی کامشین. اما چند وقتی است توی خواب‌هایم خیلی آشفته‌ای و خواب‌هایم هم آشفته است. توی خواب در شهرهای عجیبی می‌چرخم در جنگل‌هایی میان درختانی، با جانورانی. شهرها باستانی هستند. خانه‌ها سنگی و عظیم. جهانگردی می‌کنم.

 

دوم: بالاخره دیروز انیمیشن «آستریکس: عمارت خدایان» را که چند وقتی بود دانلود کرده بودم تماشا کردم. این شکلی بود که یک تکه کوچکی از کارتون را با عنوان برده داری تغییر شکل داده، در جایی دیدم. کسی پرسید این کدام انیمیشن است؟ جستجو کردم و به او گفتم و خودم هم دانلود کردم. دیروز نت را قطع کردم و تماشا کردم. پیشنهاد می‌کنم حتماً وقت بگذارید و تماشا کنید.

 

سوم: دیروز بالاخره تفسیرهای قطره‌ای آقای قرائتی را که روی هم تلنبار شده بود را هم گوش دادم و تمام شد. درباره آیه شریفه ۹۴ سوره اعراف «و ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ

و هیچ پیامبرى را در هیچ آبادى نفرستادیم، مگر آنکه مردم آنجا را گرفتار سختى‌ها و بلاها ساختیم، تا شاید به زارى (وتوبه) درآیند

 

به نکات جالبی اشاره کرد که من اشاره نمی‌کنم بروید خودتان گوش بدهید. درباره «لن ترانی» هم گفت که خداوند را هیچکس نه این دنیا و نه در آن دنیا نخواهد دید و در واقع حتی حضرت محمد صلوات الله علیه و آله که وارد عرش خدا شد هم او را ندید. قربانش بروم دیروز در خدمتش بسیار فیض بردم. طبق معمول هم وسط گوش دادن سعی می‌کردم امیر را در این فیوضات شریک کنم.

 

چهارم: دیشب قسمت سوم از فصل اول سریال فارگو را هم تماشا کردیم. اینکه صدای ناصر طهماسب روی شخصیت منفی این سریال است مثل والتر وایت، اصلاً کار قشنگی نیست. این مارتین فریمن بچه مثبت دست و پا چلفتی هم دارد راه می‌افتد. البته منظورم توی سریال است. یکمی لوس نیست که آدم‌های خوب را بد می‌کنید؟ گیرم هنوز توی سریال پر است از آدم‌های خوب. ولی دیگر نباید فریمن کوچولو را قاطی بازی‌های بد بکنید.

 

پنجم: کتاب جنگ و صلح را هم داریم می‌خوانیم. البته گاهی یک روز در میان گاهی دو روز در میان، حق بدهید خب. امروز که داشتم کتاب صوتی تخلیص شده «آمریکایی» نوشته هاوارد فاست را گوش می‌دادم، یک جایی آلتگلد رو به همسرش اما می‌گوید وقتی تولستوی و کلمنز (؟) را کنار هم می‌آورم چون آنها روح و روان روس‌ و  آمریکا را دریافته بودند ولی دیکنز هرگز از روح یک دکان‌دار فراتر نرفته است. من به خدا هرگز انگلستان نرفتم اما بویی از آن طعمی از آن و عشقی از آن در آثار دیکنز نیافته‌ام.

خیلی مشتاق شدم این کتاب را بخوانم اما قیمتش را که دیدم منصرف شدم. مگر اینکه از کتابخانه امانت بگیرم. که البته باید دست به دامن مهدی شوم چون خودم اعتبار کارت عضویتم خیلی وقت است تمام شده. به نظرم پر بی راه نبوده که سال ۷۷ رهبر انقلاب در جمع اصحاب رسانه سفارش می‌کند این کتاب را مطالعه کنند. همین هفت فصل یازده دقیقه‌ای که گوش دادم بسیار چیزها آموختم.

 

ششم: «داشتن نفوذ در میان متنفذان و اعیان سرمایه‌اى است که باید در حفظ آن بسیار کوشا بود وگر نه دیر نمی‌پاید. پرنس واسیلى به‌این معنى نیک آگاه بود و از همان آغاز فکرهایش را کرده و به‌این نتیجه رسیده بود که اگر براى هر کسى که از او تقاضایی دارد به صاحب قدرتى رو بیندازد طولى نخواهد کشید که در صورت احتیاح نتواند برای خود خواهشى بکند؛ به‌همین سبب به‌ندرت از نفوذ خود استفاده می‌کرد.»

 

 

لئون تولستوی/ جنگ و صلح/ جلد اول/ ص. ۵۰

 

وقتی این را می‌خواندیم یاد مدیر قسمتی که امیر وقتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی کار می‌کرد داشت افتادم. جوری که به در می‌گویم که دیوار بشنود گفته بود من بلیطم را برای هر کسی خرج نمی‌کنم.  بعدها که در تبریز دنبال کار برای امیر می‌گشتیم به همکارانم که همسران صاحب منصب داشتند وقتی می‌گفتم خیلی بی‌ تعارف قطع رابطه می‌کردند. خلاصه پرنس واسیلی چیزی را دریافته بود که تمام صاحب منصبان در تمام دنیا به آن پایبند هستند. دیگر وقتی امام‌ها گزینشی شفا می‌دهند و رفع حاجت می‌کنند بقیه که جای خود دارند. 

 

هفتم: امروز هم برای خودم بودم. هنوز تلنبار شده خیلی دارم، باز هم سراغ پیش نویس کتابم نرفتم. 

 

القصه، از قورت دادن قورباغه طفره می‌روم. 

 

در حالی که رهبر انقلاب در تمام دیدارها و سخنرانیهای اخیر تأکید داشتند که تجربه می‌گوید مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست، و ظاهراً خلبان و جراح گفتند چشم (بابا پنجعلی بود می‌گفت الکی می‌گه) باز کش و واکش معیشت و تحریم و سایه جنگ راه انداختند تا گرفت‌. حتی سردار باقری پشت وفاق در آمد که آقا فرمودند «مذاکره غیرمستقیم» اوکی است. بروید جلو عین شیر پشتتان هستم.

 

ترامپ گفت مستقیم این‌ها تکذیب کردند گفتند غیر مستقیم، آقای خوش چشم را آوردند توی تلویزیون صحبت کند. دکتر زادبر در اینستاگرام و توییتر قلم زد که مگر اولین بار است غیر مستقیم مذاکره می‌کنیم و اصلاً بد نیست چرا دارید می‌گویید بد است؟

 

گفتیم باشد.

 

یا اینکه ترامپ عصری صحبت کرد و باسنش را حواله روحانی و ظریف کرد که جلسه مشورتی گذاشته بودند و گرای ۸ کارت برنده پزشکیان را ارسال می‌کردند.

 

یعنی قشنگ گذاشت توی کاسه عراقچی، عین اکراین روزهای اول مهر خوردن حکم وزارتش.

 

تا اینکه باز رهبری «حرف مرا از زبان خودم بشنوید» دوباره با این توییت به سمع و نظر مردم رساند. البته مردمی که هسته سخت نظامند نه آن‌هایی که خمیر بازی حجاریان هستند. 

 

 

هرچند اصلاحات بارها و بارها ثابت کردند که آنچه ندارند غیرت و شعور است و چه باسنی بهتر از باسن ترامپ صلح‌طلب تاجرمسلک ظریف جان، نه؟

 

برای بسته نزدیکی که با شور برای شهید رئیسی گریه کرد اما با شعور انتخاب نکرد (سلام دختر شاگرد بنا)، فیلمی فرستادم از تجربه لیبی. نوشت: «ما رهبری دوراندیش و فرزانه مثل حضرت آقا داریم از دشمنان خارجی نمی‌ترسیم اما دشمنان داخلی یا همون شیوخ نهروان در کشور چند قطبی ایجاد کردند و این از ناو های هواپیما بر آمریکا خطر ناک تره متاسفانه»

نوشتم: «شیوخ نهروان مثل باغی انقلاب (خاتمی) کروبی و روحانی دیگه؟

موافقم باهات. می‌دونی که همین رهبر فرزانه به خاتمی گفت باغی؟ می‌دونی باغی یعنی چی؟»

نوشت: «با اونها کاری ندارم اما ثابتی و رسایی هم جزو شیوخ نهروان هستند که اصول رو فدای منافع خود کردند.»

نوشتم: «آفرین از جای خوبی داری درس می‌گیری. مثل اونا دم از رهبری می‌زنی ولی با خط قرمز رهبری که رأس فتنه و نابودی انقلابند کاری نداری.»

ایشان با شعار «خواستند امام خمینی را خاموش کنند نتوانستند و به عشق رهبرم و پرچم ایران در انتخابات شرکت می‌کنم»، به پزشکیان رأی داد.

دیگر بهتر از این نمی‌شد ایران را، البته جمهوری اسلامی ایران را در جهان به سخره گرفت. 

 

 

مدرسه بهارستان (بخوانید مجلس شورای اسلامی)، از امروز تا ۱۷ فروردین تعطیل شد!

 

درحالی که بسیاری از ادارات از ۵ فروردین باز هستند، مجلس با آن همه وظایف نظارتی و تقنینی تا ۱۷‌ام تعطیل است.

 

حالا از قالیباف بپرسید چرا می‌گوید چون رهبری در دیدار اخیر گفتند انسجام بین قوا را حفظ کنید من هم دارم کاملاً ولایتمدارانه رفتار می‌کنم. من خیلی ولایی هستم روح شهید سلیمانی شاهد است. حتی روح شهید سید حسن نصرالله زنگ زد تشکر کرد.

میلاد رضایی: برخی میگن احمدی نژاد گفته آمریکا در معامله با روسیه ایران را فروخته است. 

بماند که چقدر حرف احمدی نژاد بی منطق بود اما بیایید باهم معنای فروش را مرور کنیم. 

اینجا می‌بینید ترامپ چه چیزی را فروخته است جزئیات جدید توافق سخت‌گیرانه تر ترامپ در خصوص توافق با اوکراین توسط منابع اوکراینی منتشر شد::

1. ایالات متحده 100% منابع طبیعی اوکراین را می‌خواهد، نه فقط 50%.

2. این شامل معادن، گاز و نفت می‌شود.

3. ایالات متحده 50% از درآمدهای حاصل از بنادر و زیرساخت‌ها را درخواست می‌کند.

4. هیچ تعهدی برای سرمایه‌گذاری از طرف ایالات متحده وجود ندارد.

5. هیچ تضمینی برای امنیت اوکراین ارائه نمی‌شود. 

 

بله همانطور که می‌بینید وقتی میگیم یک کشور فروختن یعنی این میشه. 

فراموش نکنید آمریکا امروز کشوری را فروخته که بخاطر رضایت آمریکا و دعای رئیس‌جمهور آمریکا و برای حفظ هژمون و منافع آمریکا وارد جنگ با یک قدرت قوی تر از خودش شد و بعد از چند سال جنگ و کشته شدن مرد و زن اوکراینی به خاطر وعده آمریکا در جبهه های نم آلود و ترسناک... فکر می‌کنید آمریکا چطوری ازش تشکر کرده است؟ 

آمریکا این کشور را بدون آنکه یک نماینده در جلسه مذاکرات با دشمن اوکراین حضور داشته باشد، این کشور را با روسیه معامله کرد و حالا نه تنها اوکراین را تنها گذاشته است و رها کرده است تا نصف آن بدست روسیه بیفتد بلکه برای مابقی آن نیز نقشه دارد تا آن را تا آخرین لحظه غارت کند. 

حالا شاید بهتر بفهمید چرا رهبری تاکید دارند که مذاکره با آمریکا در این شرایط نه عاقلانه است و نه شرافتمندانه. 

این زلنسکی همان کسی بود که در دو سال اول جنگ به عنوان قهرمان دموکراسی و آزادی از سوی آمریکا معرفی میشد و وی را به سراسر جهان می‌بردند و تحویلش می‌گرفتند و مردم اوکراین خوشحال بودند که اگر کشته می‌شوند حداقل رسانه ها به آنها احترام می‌گذراند و امروز این فرد به عنوان یک دیکتاتور شناخته شده است. 

این سرنوشت مابقی افرادی است که فکر می‌کنند آمریکا برای آنها پشیزی قائل هستند و می‌شود با آنها در این شرایط مذاکره کرد. 

تاریخ را فراموش نکنید جواد ظریف بعد از همه کارایی که برای دلخوشی آمریکا انجام داد نهایتا بهش اجازه ندادند که بیشتر از یک خیابان در آمریکا جابجا شود . 

مردم ما باید با چهره اصلی این آمریکا بیشتر آشنا شوند هرچند خود آقای ترامپ داره زحمت کارها رو یک تنه می کشد. 

 

از کانال ایران شهر خورشید (+)

 

«اگر کسی، به‌خصوص جوان، توفیق پیدا بکند که گناه‌ها را ترک بکند و واجبات را به‌جا بیاورد، آن‌چنان نورانیتی در او به‌وجود خواهد آمد که عشق او، شور او، او را می‌کشاند به اعمال غیرواجب ممدوح؛ سر از پا نشناخته به‌سمت محبوب حرکت می‌کند. این خیلی مهم است.

 

اشکال کار ماها این است که یک کار خوب می‌کنیم، بلافاصله بعدش پنج کار خلاف انجام می‌دهیم! مثل کسی که از پله‌ها دو پله بالا می‌رود، به‌جای اینکه ادامه بدهد، دو پله پایین می‌آید، همین‌طور مدام برو بالا، بیا پایین، برو بالا، بالاخره هم به پشت بام نمی‌رسد.

 

حالا چنین آدمی سقوط نمی‌کند؛ خب، چسبیده به نردبان و همت بر بالارفتن دارد، اما عروجی هم نخواهد داشت. اما آن کسی که گناهان را صادقانه ترک کرد و واجبات را به‌جا آورد، همان کسی است که از این پلکان بالا می‌رود و خودش را می‌رساند.»

 

 

مقام معظم رهبری/ گزیده احادیث مکارم الاخلاق/ ص.۲۱۲

 

 

 

*مولوی

 

رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت چهاردهم: آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد زیادی را هم نمی‌شناختم و نظری نداشتم. ۱۴۰۳/۶/۶

 

آقای احد اسدی در این زمینه به نکته ظریفی اشاره کردند در اتاق گفتگویی در ویراستی با اشاره به آیه ۱۲۶ سوره مبارکه طه: «همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می‌شوی.»

 

سپس گفتند رهبری که حافظه بسیار قدرتمند و شناخت عمیق نسبت به اشخاص دارد، با مثال‌های فراوان در دیدارها و رویدادها دیده‌ایم و شنیده‌ایم، چطور ممکن است اشخاصی را که قبلاً سمتهایی رسمی و مهم در این نظام داشتند را بفرمایند «نمی‌شناختم»؟

 

این گونه که شما همان طور که جمهوری اسلامی ایران را، ولایت فقیه را و امنیت و استقلال مملکت را منکری و در برابرش ایستادی، من نیز شما را نمی‌شناسم.

 

در ادامه کاربری هم با اشاره به معیارهای ۱۲ گانه‌ای که رهبر انقلاب به مجلس خلبان بیان کردند، گفت از این جهت رهبر فرمودند نمی‌شناختم یعنی بنا بر این معیارها نمی‌شناسمشان. نه تأیید کردم نه تأکید.

 

پس پزشکیان کلاشانه دروغ گفت و مجلس کاپیتان خائنانه به همه ۱۹ وزیر او رأی اعتماد داد. کم سابقه و بی‌سابقه حتی.

 

به هر حال واضح و روشن اطرافیان هر دو در توییت‌هایشان به اتخاذ تصمیم و انتخاب «۷۰ درصد وزرا توسط شورای راهبردی» ظریف‌الدوله، اعتراف کردند، حمله پروژه بگیران به منتقدان با برچسب نخ‌نمای تحجر و ضد ولایت بسیار شیرین است.

 

رهبر انقلاب: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر.

 

در آیه ۵۴ سوره مبارکه نور می‌فرماید رهبری آنچه تکلیفش بود انجام داد، اطاعت نکردی؟ زیانی به او نمی‌رسد.

 

آمما! در آیه ۵۶ ادامه می‌دهد و هر کس ناسپاسی کرد البته که «فاسق» است.

 

در آیه ۵۷ هم خوشگلم ادامه می‌دهد ناسپاس‌ها فکر نکنند می‌توانند عاجزمان کنند، یک آشی برایشان بار گذاشتم از دور دورااااا.

 

خوش باشید فعلاً.

 

قرآن کریم