- ۰۹ مرداد ۰۴ ، ۱۴:۳۸
- ۰ نظر
کسانی که گفتند ایمان آوردیم و استقامت ورزیدند...

غزه نه تنها کربلا که مصاف حضرت ایوب علیهالسلام با شیطان است.
شهید حاج رمضان مگر نگفت مبارزه ما با اسرائیل زمین زدن شیطان است؟
آیا به این مرحله از «قدرت ایمان» رسیدیم؟
کسانی که گفتند ایمان آوردیم و استقامت ورزیدند...

غزه نه تنها کربلا که مصاف حضرت ایوب علیهالسلام با شیطان است.
شهید حاج رمضان مگر نگفت مبارزه ما با اسرائیل زمین زدن شیطان است؟
آیا به این مرحله از «قدرت ایمان» رسیدیم؟
در حالی که رهبر انقلاب در تمام دیدارها و سخنرانیهای اخیر تأکید داشتند که تجربه میگوید مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست، و ظاهراً خلبان و جراح گفتند چشم (بابا پنجعلی بود میگفت الکی میگه) باز کش و واکش معیشت و تحریم و سایه جنگ راه انداختند تا گرفت. حتی سردار باقری پشت وفاق در آمد که آقا فرمودند «مذاکره غیرمستقیم» اوکی است. بروید جلو عین شیر پشتتان هستم.
ترامپ گفت مستقیم اینها تکذیب کردند گفتند غیر مستقیم، آقای خوش چشم را آوردند توی تلویزیون صحبت کند. دکتر زادبر در اینستاگرام و توییتر قلم زد که مگر اولین بار است غیر مستقیم مذاکره میکنیم و اصلاً بد نیست چرا دارید میگویید بد است؟
گفتیم باشد.
یا اینکه ترامپ عصری صحبت کرد و باسنش را حواله روحانی و ظریف کرد که جلسه مشورتی گذاشته بودند و گرای ۸ کارت برنده پزشکیان را ارسال میکردند.
یعنی قشنگ گذاشت توی کاسه عراقچی، عین اکراین روزهای اول مهر خوردن حکم وزارتش.
تا اینکه باز رهبری «حرف مرا از زبان خودم بشنوید» دوباره با این توییت به سمع و نظر مردم رساند. البته مردمی که هسته سخت نظامند نه آنهایی که خمیر بازی حجاریان هستند.

هرچند اصلاحات بارها و بارها ثابت کردند که آنچه ندارند غیرت و شعور است و چه باسنی بهتر از باسن ترامپ صلحطلب تاجرمسلک ظریف جان، نه؟
برای بسته نزدیکی که با شور برای شهید رئیسی گریه کرد اما با شعور انتخاب نکرد (سلام دختر شاگرد بنا)، فیلمی فرستادم از تجربه لیبی. نوشت: «ما رهبری دوراندیش و فرزانه مثل حضرت آقا داریم از دشمنان خارجی نمیترسیم اما دشمنان داخلی یا همون شیوخ نهروان در کشور چند قطبی ایجاد کردند و این از ناو های هواپیما بر آمریکا خطر ناک تره متاسفانه»
نوشتم: «شیوخ نهروان مثل باغی انقلاب (خاتمی) کروبی و روحانی دیگه؟
موافقم باهات. میدونی که همین رهبر فرزانه به خاتمی گفت باغی؟ میدونی باغی یعنی چی؟»
نوشت: «با اونها کاری ندارم اما ثابتی و رسایی هم جزو شیوخ نهروان هستند که اصول رو فدای منافع خود کردند.»
نوشتم: «آفرین از جای خوبی داری درس میگیری. مثل اونا دم از رهبری میزنی ولی با خط قرمز رهبری که رأس فتنه و نابودی انقلابند کاری نداری.»
ایشان با شعار «خواستند امام خمینی را خاموش کنند نتوانستند و به عشق رهبرم و پرچم ایران در انتخابات شرکت میکنم»، به پزشکیان رأی داد.
دیگر بهتر از این نمیشد ایران را، البته جمهوری اسلامی ایران را در جهان به سخره گرفت.
از امیر خواستم دفتری که شیرازه سیاه دارد و کرم رنگ است را برایم بیاورد که اولین دفتر خاطرات رسمی من بود. قبلتر از زمان دبیرستان توی سررسید مینوشتم. میخواستم ببینم از چه تاریخی در آن مینوشتم و ببینم آیا در مورد آن شب کذایی و روزهای پس از آن چیزی نوشتم یا نه؟
دست خطم را که دیدم قلبم مچاله شد دلم تنگ شد... اولین نوشته تاریخ ۱۲ بهمن ۷۹ بود. نوشته بودم که همراه شهلا دانایی رفتیم کمی خرید کردم؛ مجله درد، این دفتر و یک گل سینه. یادم نبود گل سینه را همراه شهلا دانایی گرفته باشم و حتی یادم نبود که هیچ وقت با او بیرون رفته باشم. هرچند با هم نه اینکه دوست باشیم ولی نزدیک بودیم.
نوشتن راهی برای فراموش کردن نبود «خوب من!» نوشتن برای این بود که سالها بعد که سراغشان میروم مچاله شوم. تنگ شود سینهام. بغض پرده شود توی چشمهایم. خوب من خوب من خوب من خوب من تو گولم زدی.

پ.ن: این یکی از دست خطهای من است جزوه و روزمرهها را اینطور با این دست خط مینوشتم. به مرور البته آن یکی دست خط با خشونت بیشتری غلبه کرد.
*حافظ

خبرنگار غزهای نوشته: ببخشیدمان؛ با کشتهشدن و ذبحشدنمان اذیتتان کردیم!
ازعجناکم را وقتی میگویند که از جمع مهمانی بلند شدهاند و دارند از در خانه بیرون میروند!
دم در موقع رفتن میگویند: ازعجناکم... یعنی ببخشید، اذیتتان کردیم، ما دیگر داریم میرویم...

علیرضا داوری در این تویتش به نکات جالبی اشاره کرده است که شاید حتی خودش هم متوجه نبوده. مقایسه رضا خان باقرخان.
حالا اینکه رضاخان چطور رضاخان شد و احتمالاً همانطوری هم باقر خان باقر خان کاری ندارم. میگوید رضاخان را انگلیس سر کار آورد اما او علم استقلال در برابر انگلیس برافراشت در نتیجه در جزیره موریس در تنهایی دار فانی را وداع گفت. البته نیم پهلوی را جایش به سلطنت رساندند. نیم قالیبافها کجایند و قرار است... استغفرالله.
شانزده سال سازندگی رضا خان را هم که میدانیم چهها ساخت و چگونه بهترین زمینهای ایران را مالک شد و چه قصرها ساخت، و چگونه کشف حجاب را جا انداخت. باقرخان هم در تهران خوب ساخت شهردار جهانی شد بعد از آنکه رئیس پلیس جهانی بود با بنزهای الگانس، به قول فردینان بهترین برش تهران را از بقیه تهران جدا کرد. بقیه هم گفتن ندارد. با حجاب هم که خوب یه قل دو قل رفته.
حالا علم استقلال برافراشته، در برابر چه کسی؟ این «نظامی مستقل مقتدر و توسعهگرا» در جهاد تصمیمش چه کرده است که اینطور شماها واهمه حذف او را دارید؟ اگر منظورت ریاست مجلس حاضر اوست که با تبانی اصلاح طلبان صورت گرفت، آیا قرار است اصلاح طلبان او را حذف کنند؟ یا چه؟
به نکات خوبی اشاره کرده. اینکه پشتوانه او مردم نیست بلکه یک قدرت خارجی است، یعنی نه ربطی به امام دارد نه ربطی به امت، تف سربالای قشنگی تولید کرده.
نادرشاه؟ ذهن است دیگر گنجشک است، از این شاخه به آن شاخه میپرد، میرود محوطه آرامگاه فردوسی و از حنجره دخترک میشنود:
که افشاریه حاکم بود امروزی بر این میهن
تو را میبست نادرشاه با آهن به گاوآهن
شعر از علی صاحبکار «اصالتا کورد دنیا آمده و بزرگ رفته مِشَد»

آقای حسن ارشاد با انتشار این عکس در کانال خود نوشته است: «چرا فرانسویها عبدالبهاء را پیغمبر، نبی و پیشگوی اسلامی مینامیدند؟ مگر عبدالبهاء چقدر نماز جماعت اسلامی که منسوخ شده بود، خوانده بود؟ پیشگویی عبدالبهاء به جز رقص صهیون* چه چیز دیگری بود؟»(+)
ترجمه متن: پیامبر جدید اسلام عبدالبهاء در حال تبلیغ مماشات و برادری در مسجدی در قسطنطنیه.
* اشاره به صوتی از عبدالبهاء که تشکیل رژیم صهیونسیتی را تبریک گفته است. با دبدبه و کبکبه:
مژده باد مژده باد انجزابات ملاء اعلی!
مژده باد مژده باد صهیون در رقص است!»

این پوستر انتخاباتی خاتمی است. در ویراستی کسی در جواب دیکری منتشر کرده بود. چقدر دنبالش بودم. آن موقع دقت نکرده بودم جالب است که در پوستر دو تا سید بالایی دارند گریه میکنند این یکی سید دارد فکر میکند.
باغیان رسانه بلد. مثل عکسی که یکی از نشریاتشان از شهید سنوار گذشته زیر تیتر بزرگ یک مطلب دیگر «بوق ممتد پوچی». اما خیلی ریز روی عکس شهید تیتر دیگری زده است.
کسی نوشته: «پارسال شایعه شد که حماس بیمارستان المعمدانی رو بمباران کرده تا بندازه گردن اسرائیل. بعضی از کاربرهای توییتر داشتن خودشون رو پاررره میکردن که حماس جنایتکاره و فلان. الان اسرائیل آدمِ زنده رو آتیش میزنه و اینا هیچی نمیگن!
جدی حس میکنم خیلیها بردهی اسرائیل شدن. اختیاری ندارن.»

یاد تو افتادم. از قرآن پاره پارهات چه خبر؟
رزق مؤخر: رزقم از یک صفحه قرآن کریم سوره مبارکه قصص آیات ۴۴ تا ۵۰
میفرماید قرآن را در تصدیق تورات فرستادیم، اهل کتاب گفتند هر دوی اینها جادو هستند، و همانگونه که تورات را انکار کردند قرآن را نیز انکار میکنند. (۴۸)
قوم یهود تماماً از مشی فرعونیان تبعیت میکنند، این دستاورد استعمار است. همان غربگدایی که الان دچارش هستیم میان مسلمانان و جهانیان.
قبلاً در پست آبگوشت بزباش در موردش نوشته بودم.
رزق مجدد: در صفحه قرآن امروز از آیات ۵۱ تا ۵۹ سوره قصص به این آیه برخوردم: (ای رسول ما، با آنکه تو هادی خلقی) چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است.(۵۶)
آخی همین چند روز پیش در ویراستی صحبتش بود که گفتم هدایت با خداست و استادی و شاگردانش هو کردند مرا. تشویقم میکردند با تلمذ در نزد این استاد به قرآن و دین جدیدی برسم. کد واژههای آشنا.


آقا، شهید، خادم، میبینی چه شد؟ میبینی چه کردند؟این را گریان مینویسم. مانند برادرانمان در لبنان، غزه و یمن. تو هم گریان بخوان.