مرا آفرید آن که دوستم داشت

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوریه» ثبت شده است

خیلی خوشبین نباشید در ایران، فکر نکنید پیروز شده‌اید‌.

تصاحب مجدد و ویرانی لیبی توسط اروپا ۴۰ سال کشید. سوریه سه دهه تحریم بود.

تحریم همیشه پیش درآمد جنگ است و نگذارید با مدل متفاوت آفریقای جنوبی فریبتان دهند.

تحریم مقدمه جنگ است.

جنگ سوریه ۱۴ سال کشید. در آنجا هم اپوزیسیون را از چپ و راست با شغل در تینک تنک و مدیا و با جایزه خریدند. آنجا هم چپ‌هایش به لفت فورم حمله کردند که شما ضد امپریالیستها پرو دیکتاتورید و از «ضد امپریالیسم احمقها» مقاله‌ها نوشتند... آنجا هم جیش الفلانها شدند انقلابی و ترکها و ترکمنها و ازبکهای القاعده شدند «سنی‌های سرکوب شده توسط حکومت!»

بالاخره کشور ویران شد، قطعه قطعه شد. به دست اتحاد عربستان / امارات / اسراییل افتاد و البته به قول چپ پرو ناتو آینده‌‌ای دمکراتیک و غیر اتورترین در آن به وجود آمد.

به جمهوری اسلامی دل بسته‌اید که مقابل پروژه امپریالیستی بایستد؟ یا به ضد جمهوری اسلامی؟ پوزیسیون یا اپوزیسیون؟

پروژه‌های امپریالیستی نو استعماری پروژه‌های طولانی مدت هستند... نگذارید بی‌صبری نتانیاهو در تسریع وقایع برای حفظ موقعیت خودش این را از یادتان ببرد.

 

 

لیلای لیلی ۱۵ تیر ۴۰۴

جنگ ادامه دارد و هر روز شعبده‌ای رو می‌شود. 

 

نزدیک دو سال از خون‌پاشی و تیغ‌تراشی غزه می‌گذرد و در حالیکه بی‌زبانها هم سخن گرفتند دو چهره در سکوتی عجیب بودند: احمدی‌نژاد و موسوی.

اگر احمدی بخشی از هویتش با اسرائیل‌ستیزی و چپ‌نمایی شکل گرفته بود اما موسوی تمام هویتش با استکبار ستیزی و چپگرایی بود. چطور ممکن است این دو ضد در چنین صحنه‌ای تماشاگر باشند؟

انگار نه انگار نسل کشی در جریان بود در حالیکه براحتی می‌توانستند بدون حمایت از جمهوری اسلامی اسرائیل را محکوم کنند.

نه بی‌خبر بودند و نه بی‌زبان.

انتخاب کردند که در این هنگامه مخالف اسرائیل نباشند و در این سکوت نشانه‌هایی است برای آنها که می‌اندیشند.

اما پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران دیگر جای هیچ توجیهی نبود. محمود همان اول یک بیانیه حداقلی پر کرد و زهرا رهنورد سه روز بعد؛ متنی که زیر تجاوز دشمن چند لگد به حکومت می‌زد و آخرش هم خواستار پایان سریع جنگ (تسلیم) از سمت ایران می‌شد!

اما میرحسین حتی اینجا هم ساکت ماند. شاید با تجربه بیانیه رهنورد منتظر وقت بهتری بود. حالا دو روز پیش و دو هفته بعد از آتش بس و آرامش نسبی پیام او را به طور گسترده پخش کردند.

بیانیه‌ای که به جز سه جمله محکومیت عمومی درباره و خطاب به حکومت بود نه دشمن.

حتی به صراحت تجاوز را تقصیر خودمان و «نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ» دانست. جالب اینکه پس از تبرئه ضمنی آمریکا و اسراییل اعلام کرد «ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان» نیست و مردم برای «تجدید نظر در آن خطاها» نیاز به «مجلس موسسان» دارند!

رفراندومی که پس از آن دیگر جنگ و «دخالت» توسط دشمن نخواهد بود.

 

این یک پیام معمولی وسط جنگ نیست.

 

شاید خیلی‌ها ندانند حصر میرحسین موسوی نه بعد از انتخابات، نه بعد از ۸ ماه جنگ خیابانی، نه بعد از تحریم سازی، نه بعد از ایجاد بزرگترین شکاف اجتماعی ایران، بلکه یکسال و نیم بعد در بهمن ۸۹ اتفاق افتاد.

جایی که همزمان با موج بهار عربی در مصر و تونس و دمشق و لیبی خواستار ایرانی سازی آنها شد. مسیری که بعدها به لیبی و سوریه امروز رسید.

سوریه در دنیای موسوی کلیدی است.

او حتی ۱۱ سال بعد از بهمن ۹۸ با اینکه نتیجه بهار را در ویرانه‌های شام دید هم باز نوشت: 

«حاکمیت نام بهار عربی را به بیداری اسلامی تغییر داد تا حرکت معطوف به آزادی و عدالت ملت‌های به ستوه آمده از دیکتاتوری و گرسنگی و فقر و بی‌عدالتی و مجالس قلابی را از حقیقتش خالی کند.» دلیل سوریه سازی تغییر نام و دخالت ایران بود نه پروژه غرب و پول عرب و ویروس سلفی‌گری!

امروز که فقط چند ماه بعد از سقوط سوریه اسرائیل به خاک ایران رسیده است اهمیت مدافعان حرم را می‌فهمیم اما موسوی نوشته بود: «دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مومن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است به خون ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق می‌شود»!

شعار «نه غزه نه لبنان» در قلب جریان ریشه داشت.

او با حقد و کینه درباره شهید همدانی که در حلب جانش را فدای ایران کرد و جنگ را ۱۴ سال از «جانم فدای ایران گویان» و خود موسوی دور کرد نوشت: «سزای آن سردار بی‌افتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود»!

حالا اگر متن پیام بعد از جنگ را بخوانید ردی از سوریه در آن پیدا می‌کنید: اعلام جایگزین حکومت، تشکیل مجلس موسسان، تکرار نکردن خطاهای پیشین که حمله آمریکا و اسراییل را ایجاد (لازم) کرد.

این پیام یادآور شخصیتی در اعلامیه‌های تشکیل تحریر النصره ۲۰۱۲، تحریر الشام ۲۰۱۷ است: جولانی.

احمد الشرع از رهبران «بهار عربی» محبوب موسوی اسم خود را جولانی گذاشت که اشاره به ارتفاعات اشغال شده جولان توسط اسرائیل داشت. این انقلابی استکبارستیز ضد اسرائیلی اصیل بعد از سر بریدن به تعداد کافی، کت و شلوار پوشید، مجلس موسسان، قانون نویسی تشکیل داد و خود را نماینده همه مردم اعلام کرد.

اسرائیل و آمریکا هم بعد از نابودسازی ارتش و زیر ساخت و اشغال خاک جز ماهی یکی دو بار حمله نمی‌کنند. تحریم هم لازم ندارند چرا که باقی با دستور انجام می‌شود.

حالا سوریه جولانی اتوبان حمله به ایران، که «آزادی‌»اش را تبریک می‌گفتند دارد داعش را برای «آزادی» عراق و ایران آماده می‌کند. مبارک باد این آزادی.

تبعات اصلی این پیام در بیرون از مرزهاست.

برخلاف های و هوی مجازی میرحسین موسوی امروز شخصیت مهمی نیست اما این بیانیه کثیف از زبان او اعلام موجودیت جریان «جولانی ایران» است.

پروژه موسوی کماکان سوریه‌ سازی ایران است و اگر ۸۹ پایانش را ندیده بودند امروز سوریه را دیدند و سفارش دادند.

تعجب ندارد که همان شبکه‌ای که در پایان جنگ، ترور رهبر و جانشینی روحانی را مطرح کرد، این پیام را گسترده پخش کرد. همانها که موج ناگهانی تحویل صداوسیما و سفید سازی تاجزاده و زندانیان را شروع کردند. دو درخواستی که دقیقا در این پیام کوتاه و نامه ۱۸۰ استاد هم روی آنها تاکید شده است؛

انگار همه از یکجا بیرون می‌آیند. کجا؟

 

 

سلمان معمار

۱۴۰۴/۰۴/۲۳

 

 

پ.ن: همان روز برداشتم ولی فرصت نشد به اینجا منتقل کنم.

 

گزارش شده است که خانواده الشرع، که جولانی خود را به آن منتسب کرده است، به سمت‌های حساس جدید در دولت سوریه منصوب شده‌اند.

در دولت بشار اسد حداکثر، یکی از اعضای خانواده اسد فرماندهی لشکر چهارم گارد جمهوریخواه در ارتش را بر عهده داشت. بقیه امرای ارتش اهل سنت بودند. 

از سوی دیگر، جولانی مستقیماً اعضای خانواده‌اش را در پست‌های مختلف اطلاعاتی و انتقادی بوروکراتیک در پس‌زمینه حاکمیت تروریستی کنونی منصوب می‌کند.

آنها علنی خودشان کارهای بدتر از آنچه به اسد گفتند انجام می‌دهند و به این کار ادامه می‌دهند.

اگر اسد با دیکتاتوری کشور را اداره می‌کرد، حکومت جولانی چیزی بیش از یک استبداد و یک اداره قبیله‌ای نیست.

 

میلاد رضایی 

کانال (+)

 

*برگردان از ضرب‌المثل ترکی

 

حمیدرضا مقصودی نوشته: این چند ماه اونهایی که ۱۰۰ دلار دستمزد می‌گرفتند دستمزدشون شد ۶۰ دلار. چقدر ارزان شدیم برای خارجی‌ها. راحت‌تر می‌خرند. ارتشی‌ها و اداری‌های سوریه شده بودند ۲۰ دلار. راحت فروش رفتند. دقت کنیم.

 

این کاریکاتور سال ۱۹۵۸ در مجله طنزی در اسلوواکی منتشر شده.

کاریکاتور و توضیحش را آذر ماه ۹۵ از اینستاگرام آقای اسدالله امرایی برداشتم.

«... اینجاست که به استراتژی جدید محور غرب به رهبری آمریکا علیه محور مقاومت میرسیم و آن چیزی نیست بجز نابودی ایده‌ها، یا نابودی فرهنگ مقاومت.

 

تاریخ نشان داده است که ارتش‌ها ممکن است شکست بخورند، اما ایده‌ها پابرجا می‌مانند. اسرائیل و متحدانش این واقعیت را درک کرده و به جای تمرکز بر نابودی نظامی، بر تخریب ایدئولوژیک و روانی حلقه‌های ضعیف مقاومت تمرکز کردند. تبلیغات گسترده، خیانت داخلی و ایجاد حس بی‌معنایی در مبارزات، مقامات حزب بعث و فرماندهان ارشد سوریه را به مقاومت ناامید کرد.

شما تاثیر این اقدامات را در داخل کشور خودمان هم می‌توانید ببینید. برخی از مخاطبان دلسرد شدند. موج رسانه‌ای افرادی مانند علیزاده لندنی و هیات همراه در کنار تلاش بسیار گسترده لیبرال‌های داخلی در رسانه‌ها این خیانت را در ایران رقم زدند. 

 

دقت داشته باشید که سقوط مقاومت سوریه نتیجه حملات نظامی نبود، بلکه پیامد یک استراتژی چندلایه بود که شامل خیانت داخلی، کودتای نرم و جنگ روانی گسترده بود. بشار اسد، که زمانی نمادی از مقاومت در برابر اسرائیل و غرب به شمار می‌رفت، به‌گونه‌ای به تصویر کشیده شد که گویی به آرمان مقاومت خیانت کرده و فرار کرده است. این هدف اصلی جنگ رسانه‌ای امروز دشمن است که بشار اسد با این برچسب در اذهان باقی بماند.

رهبر ایران هم در سخنرانی اخیر خود با هوشمندی اشاره‌ای به این موضوع کرد که نباید بشار اسد اینگونه به تصویر کشیده شود. ایشان فرمودند که ما بارها خطر را به دولت و ارتش سوریه هشدار داده بودیم اما گویا این اخبار در بدنه اطلاعاتی سوریه گم شده و به مقامات بالا نمی‌رسیدند ... 

در ضمن آمریکا با اینکار چند هدف دیگر را هم دنبال می‌کند. اول سعی می‌کند مسؤل اصلی این اتفافات را که رهبری به درستی اعلام کرده بود آمریکا است را گردن اسد و خیانت وی بیاندازد و در مرحله بعد اگر در آینده شرایط تغییر کرد و ایران بخواهد وارد سوریه شود، جریاناتی در ایران زبانشان دراز باشد که چرا می‌روید دفعه قبلی ندیدید چه اتفاقی افتاد و در نهایت برای اینکه دیگر بشار اسد جایی برای برگشت در آینده سوریه نداشته باشد این طرح را عملی کرده است. 

دلایل زیاد است و وقت اندک بماند برای آینده. 

 

دقت کنید این تصویرسازی روحیه مقاومت را به‌شدت تضعیف کرد،اما بعد از سخنرانی اخیر رهبری همه باید علیه این توطئه قلم به دست بگیرند. 

برای ما سقوط سوریه با تمام هزینه‌هایش یک درس بزرگی به همراه داشت: نابودی مقاومت تنها با از بین بردن ایده‌ها و ایمان ممکن است، نه صرفاً از طریق نبردهای نظامی.»

 

بخشی از تحلیل آقای میلاد رضایی (کانال ایتا)

 

 

‏علیرضا زادبر: «دو تصویر از سوریه باید در ذهن افکار عمومی ثبت شود:

۱. ظرف ۴۸ ساعت اسرائیل بیش از ۳۰۰ بار تاسیسات، زیرساخت‌ها، بنادر را بمباران و خاک را تصرف کرد.

۲. آشوب در مناطق مختلف، اعدام های خیابانی و سهم خواهی بیش از ۱۵ گروه که تمامی ندارد. 

‏با عراق همین کار را کردند

با افغانستان همین کار را کردند

با لیبی همین کار را کردند

با سوریه همین کار را کردند

تحریم کردند، اختلاف انداختند، سال‌ها نزاع داخلی، میلیون‌ها کشته، خلا قدرت و آغاز مجدد جنگ داخلی اما ناتمام!

نه از تفنگ آمریکایی و نه از ریش تکفیری‌ها آزادی بیرون نمی‌آید.»

 

دوست دارم یادی کنم از کتاب کودکی‌ام «ای آزادی! تو چقدر خوبی» (+