مرا آفرید آن که دوستم داشت

۵۵ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

«بیست سال پیش وقتی داستان «نگهبان چشمه» رو برای برادرزاده‌ام تعریف می‌کردم گریه کردم. به مادرش گفته بود مگه موقع قصه گفتن آدم گریه می‌کنه؟

 

هنوز هم موقع گفتن از «سما» صورتم خیس میشه. سما؟ زنگی که به صدا در آوردی چرا مردم رو سر چشمه جمع نمی‌کنه؟»

 

 

 

*پرچمی زنده، باد را لرزاند

شک ندارم زمان طوفان است

 

میلاد عرفان‌پور

 

رزق امروز از آیات پایانی سوره نمل: 

 

♦️مهم‌تر از انجام کار نیک در دنیا، بردن آن به صحنه‌ قیامت است:مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ (۸۹)

 

♦️پاداش‌هاى الهى برتر از کار ماست:فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها (۸۹)

 

♦️بالاتر از عذاب، خوارى انسان است: فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ (۹۰)

کسانى که بعد از شنیدن حقّ، روى خود را از آن بر مى‌گردانند، در آن روز با صورت به دوزخ مى‌افتند.

 

تفسیر نور (+)

 

آیا اصحاب جمل، هنوز چون رعد در خروش و چون برق در درخشش هستند؟ 

زیرا نه طلحه کشته شد و نه زبیر. انگار کن نزدیک باریدنند.

 

 

اعتقاد دارم اصطلاح احتراق خودبه‌خودى ابداع کسانى است که مى‌خواهند یک نفر را آتش بزنند و بی‌آنکه کسى بیندشان بزنند به چاک و کسى هم پى‌شان را نگیرد.

این‌که چیزى به اسم شاهد قابل‌اعتماد وجود خارجى ندارد و همه‌ تجلیات عرفانى خودمولّدند، براى همین است که حضرت مسیح بر بودایان متجلى نمى‌شود و بودا بر مسیحیان و در تاریخ حتى یک مورد گزارش نشده که حضرت محمد بر یک خاخام ظاهر شده باشد.

اصولا اعتقاد دارم همان کسانى که فکر می‌کنند قدرت‌هاى ویژه دارند، حتى معمولى‌اش را هم ندارند. 

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ۵۸ ـ ۵۷

 

رزق امروزم از یک صفحه قرآن کریم امروز:

در آیات ۴۸ تا ۵۱ سوره مبارکه نمل درباره ۹ گروه از قوم ثمود می‌گوید که مفسد بودند ولی خود را اهل اصلاح می‌دانستند. جالب اینجاست که به الله قسم می‌خورند که نگذارند حضرت صالح علیه السلام و پیروانش پیروز شوند.

می‌فرماید نقشه کشیدند و الله نقشه کشنده قهاریست، ببینید عاقبت کسانی را که برای پیروان الله مکر می‌کنند.

 

وفاق میلی

 

*مولوی 

 

نمازی که روزی پنج‌بار خوانده می‌شود، تکرار نیست. بعضی کارها تکرار آن عملی بیهوده و خسته‌کننده است و نتیجهٔ عقلانی و مفید ندارد، اما نماز این‌گونه نیست؛ بلکه نماز، نردبان ترقی است که هرچه بیشتر با حضور قلب خوانده شود، بالاتر می‌روی.

 

گرچه در ظاهر رکوع و سجود تکرار می‌شود، ولی در حقیقت مانند پله‌های نردبانی است که گرچه بالارفتن از آن تکراری است، اما موجب بالارفتن معرفت و ایمان می‌شود.‌ به تعبیر دیگر، این اعمالِ به‌ظاهر تکراری، همانند کلنگی است که برای حفر چاه می‌زنند. کلنگ زدن در ظاهر تکراری است، اما در واقع هر کلنگی که می‌زنید، به عمق بیشتری می‌روید و یک قدم به آب نزدیک‌تر می‌شوید. به هرحال، ظاهر نماز تکراری است، اما در واقع عمق بخشیدن و پرواز است.

 

 

 

سید کاظم ارفع/ دانشنامه نماز/ صص. ۵۰ ـ ۵۱

 

رزق امروزم از یک صفحه قرآن کریم از آیات ۱۴ تا ۲۲ سوره مبارکه نمل، پروردگار می‌فرماید: به حضرت داوود و سلیمان علیهم السلام «علم» اعطا کردیم، و حضرت سلیمان علیه‌السلام می‌فرماید ای مردم به من منطق الطیر آموختند و از هر نعمتی به ما داده شده، لشکریانی از انس و جن و پرندگان. اما بعد از طعنه مورچه، هدهد هم می‌گوید: من به چیزی احاطه یافتم که تو نیافته‌ای. 

کلّهم جنود الله، بله ای صاحب سلطنتی که نه پیش و نه پس از تو به کسی رسد.

 

ای که می‌پنداشتی هستی کسی

بی خبر هستی ز هستیت بسی

 

 

بعد نوشت: از طرف یکی از مخاطبان در ویراستی 

 

 

امیرالمومنین علیه‌السلام خطاب به مالک اشتر در گزینش مسئولان و کارگزاران

 

 

و اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا

 

ای مالک! برای هر یک از کارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، مدیر و رییسی را تعیین کن، مدیری که دارای دو ویژگی باشد: بزرگی و عظمت کار، او را ناتوان و مغلوب نسازد و زیادی و تراکم کار، رنجورش نکند.

 

نامه ۵۳ نهج‌البلاغه 

 

ابراهیم ملکی: «اشاره به اینکه تقسیم کار باید به صورتى انجام گیرد که مسئولیت هر یک از آنان روشن شود; مثلاً بخشى از نامه ها مربوط به پیمان هاى صلح، قراردادها اعم از قراردادهاى مربوط به خارج و قراردادهاى داخلى درباره زمین هاى کشاورزى و مانند آن است که باید مسئول معینى داشته باشد. بخش دیگرى نامه هاى محرمانه است که احتیاج به مدیریت خاصى دارد و بخشى مربوط به نامه هاى فرمانداران و استانداران و امثال آنها و قسمتى مربوط به تظلم هاى مردم مظلوم و ستمدیده است. هر یک از اینها باید مسئول خاصى داشته باشد; مسئولانى که داراى این دو صفت باشند; نه از کارهاى بزرگ بهراسند و نه کثرت کار آنها را پریشان و درمانده کند.»

 

 

نوشته: «جابر گوید: درباره‌ی آیه ۳ سورۀ بلد از امام باقر علیه السلام پرسش کردم.

 

حضرت فرمودند: منظور از پدر، امیرمؤمنان صلوات الله علیه و منظور از «آنچه زاده»، ائمه از نسل اویند.»

 

بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳

 

نوشتم: «چطوره اینطوری نگاه کنیم: والد حضرت محمد صلوات الله علیه و ولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. چون خود حضرت علی هم به محمد حنفیه می‌گوید ناراحت نشو تو پسر من هستی ولی حسن علیه السلام پسر پیامبر است. اشاره به جنگ جمل.»

 

امام صادق علیه السلام: ایمان، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله‌هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى‌شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین تر خود چنین سخنى بگوید). 

آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى‌اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالا کشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى‌شکنى. و هر کس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند.

 

الکافی : 2 / 45 / 2