مرا آفرید آن که دوستم داشت

شیخا تو چو دلتنگی با غم چه هواداری*

دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ

خانم همسایه سمت راست نزدیک سه ماه است بیمار شده. خانم مهربانی که در خواب دیده بود من خوب شدم و با گریه بیدار شده بود. دلم برایش خیلی تنگ شده است، اما نمی‌توانم به ملاقاتش بروم. گویا چند روز در میان برای دیالیز می‌برندش بیمارستان. قبلش هم چندان سلامتی نداشت. بعد از فوت همسرش که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند سکته می‌کند و به سختی می‌توانست با یک نیمه سالم بدنش کارهای خانه‌اش را بکند و به همسایه‌ها سر بزند.

 

دلم برای خیلی‌ها تنگ شده است. دلم برای همکارانم، برای دوستانم، برای برخی از اقوام، دلم برای کوچه‌ها و خیابان‌ها تنگ شده است. اما به نزدیکترین دلتنگی نمی‌توانم سر بزنم.

 

هر روز که بیدار می‌شویم سریع باتری گوشی را چک می‌کنیم که مبادا برق قطع شود و گوشی باتری نداشته باشد. دستشویی رفتن، حمام رفتن، کیک پختن و بسیاری از کارهای شاید پیش پا افتاده را با ترس اینکه کی برق قطع می‌شود کی نمی‌شود یش می‌بریم.

 

بعد از مدت‌ها شمع خریدیم. یک شمع هم به صورت ثابت گذاشتیم توی دستشویی. زندگی بسیار رمانتیک شده است. شما چی؟ از این همه هیجان و رمانس در زندگی لذت می‌برید؟ یا منتظر هیجانات بزرگتری هستید؟

 

دیروز هوس تماشای «اژدها وارد می‌شود» را کرده بودم اما امروز شد که تماشا کنیم. از بس رخوت دارم. از بس دلم خواب می‌خواهد و بیشتر روز را و تمام شب را می‌خوابم. به آخرهای فیلم که رسیدیم تعجب کردم چون یادم نبود. یعنی من آخر فیلم را ندیده بودم؟ چطور می‌شود همه فیلم، حتی حواشی فیلم خاطرم باشد ولی چند دقیقه انتهای فیلم را اصلاً به خاطر نیاورم؟

 

دلم برای خانم همسایه تنگ شده، خوابم می‌آید و احساس می‌کنم همه فیلم‌ها را و چه بسا همه کتاب‌ها را نصفه و نیمه دیده و خوانده‌ام. حس می‌کنم زندگی را نصفه و نیمه زیسته‌ام. همانطور که نصفه و نیمه نقاش بودم، شاعر بودم، نویسنده بودم. نصفه و نیمه شاغل بودم. نصف و نیمه دوختم. نصف و نیمه آفریدم و نصفه و نیمه همسری کردم.

 

به گمانم تنها کاری که کامل انجام دادم بندگی نکردن خدا بوده.

 

الان هم حال ندارم نوشته را تمام کنم لذا نصفه و نیمه منتشر می‌شود.

 

 

 

*مولوی

 

  • سوسن جعفری

زندگی

فیلم

همسایه

نظرات  (۱)

یک نصف خون تازه و یک نصف مشک تر

چون نافه غزال تتارند لاله‌ها :)

 

متفاوت بود.

متفاوت از همه نوشته هاتون.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی