مرا آفرید آن که دوستم داشت

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت فاطمه» ثبت شده است

نه خواب‌هایمان ثواب دارد نه روزه‌هایمان، نه ذکرهایمان. پاره تن اسلام هر شب در خانه‌هایمان را می‌زند و صبح تنها می‌ماند.

 

فاطمه پاره تن من است. 

فلسطین پاره تن اسلام است.

 

در آیه ۵۵ سوره حج صفحه ۳۳۸: وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّىٰ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ

 

صفت عقیم ذهنم را درگیر کرد. در تفسیر نور آمده: 

عقیم: عقم: خشکیدن. خشک شدنى که مانع از اثر باشد. «عقمت مفاصله»: بندهاى بدنش خشکید، به درد لا علاج گویند «داء عقام».

عقیم: زن نازا،.

یوم عقیم روزى است که خیرى و سرورى در آن نیست، آن در قرآن در وصف باد، عذاب و زن نازا آمده است.

بعد از برپایى قیامت، فرصتى نیست که گذشته خود را جبران کنیم. (لینک)

 

روزی است که امیدی به کسی نیست نه پدر به داد فرزند می‌رسد نه زن و شوهر نه فرزند به داد پدر و مادر. روزی که هر کسی حق شفاعت ندارد مگر خداوند اجازه بدهد، روزی که در توصیفش آمده است فرشتگان به ردیف می‌ایستند و به اصطلاح جلوی رحمان کسی جیکش در نمی‌آید. 

همان یوم عبوس که اهل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفتند و در سوره انسان آمده است. 

وحشتناک، وحشتناک و وحشتناک. روزی که در همین صفحه آمده است در نزد خداوند به اندازه هزار روز ما در زمین است. طولانی: «... وَإِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (۴۷)

این آیه شش مرتبه در قرآن تکرار شده است.  یاد خلقت جهان در ستة أیام افتادم. گنجشک نیست که لامصب. ذهنم را می‌گویم.

 

 

زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى.خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت…

این نقاشی من ۲۸ ساله است. ثبت بر جریده‌ای. عملی از اعمال از سر محبتم به خاندان حبیب الله.

 

همیشه هر وقت به آیه فَلَمَّا رَأَىٰ أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ (هود: ۷۰) می‌رسیدم از خودم می‌پرسیدم چرا حضرت ابراهیم علیه‌السلام از برخورد با فرشته‌ها دچار خوف می‌شود؟ بعد آنها می‌گویند نترس ما برای قوم لوط آمده‌ایم.

 

امروز که مجدداً این آیه را می‌خواندم ذهنم رفت به آیه ۸ سوره انعام که می‌فرماید: وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ ۖ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکًا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا یُنْظَرُونَ

 

و گفتند: چرا فرشته‌اى بر او نازل نشده است؟ اگر فرشته‌اى مى‌فرستادیم که کار به پایان مى‌رسید و به آنها هیچ مهلتى داده نمى‌شد.

 

علت آن خوف که به حضرت ابراهیم علیه السلام دست می‌دهد این بود که می‌دانست پایین آمدن فرشتگان برای پایان دادن به امری الهی و نابودی یک قوم است. علت خواهش و تمنایش هم همین بوده که او پدر امت بود و برای مردمش جز رحمت نمی‌خواست. همانطور که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله پدر امت بود و جز رحمت برای ما نمی‌خواست.

 

خداوند در آیه ۳۳ سوره مبارکه انفال به پیامبر سوگلی‌اش قول داد تا زمانی که او میان مردم است و تا زمانی که استغفار کنندگانی میان مردم حضور دارند، عذاب‌هایی چون عذاب‌های گذشتگان نازل نخواهد شد.

 

با خودم فکر کردم وقتی بعد از حضرت محمد صلوات الله علیه و آله آنگونه با حضرت فاطمه سلام الله علیها رفتار کردند، در آن خانواده کوچک چه کسی در حال استغفار بود؟ چه کسی جز أم ابیها می‌توانست باشد؟