مرا آفرید آن که دوستم داشت

۲۷ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

در صفحه دیروز قرآن کریم آیات ۸ تا ۱۴ سوره مبارکه سبأ، خداوند نعمت‌هایی که به حضرت داوود علیه‌السلام و سلیمان علیه‌السلام عطا فرموده بود برشمرده، می‌فرماید آن دو شکرگذار بودند [اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا ۚ وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ(۱۳)]

 

قبلاً گفتم که بنا به فرموده امام علی علیه‌السلام شکرگزاری همان تقوا است. این تودهنی به یهود است که زشت‌ترین القاب و اعمال را به این دو پیامبر بزرگ نسبت دادند.

 

در آیه «چون حکم مرگ را بر او راندیم حشره‌اى از حشرات زمین مردم را بر مرگش آگاه کرد: عصایش را جوید. چون فرو افتاد، دیوها دریافتند که اگر علم غیب مى‌دانستند، در آن عذاب خوارکننده نمى‌ماندند.»(۱۴)، ماجرای قبض روح حضرت سلیمان علیه‌السلام را تعریف می‌کند. جنیّان مشغول کار بودند و حضرت را می‌دیدند که ایستاده. جرأت تمرّد نداشتند [وَمَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ(۱۲)]. یک موریانه را مأمور نمود تا عصای صاحب بزرگترین سلطنت طول تاریخ را بخورد. زمانیکه عصا پوسید و سلطان افتاد، اجنه فهمیدند او وفات نموده.

 

لذا ای مردم بدانید هیچ جنی از غیب خبر ندارد.

 

این را در تفسیر نور خواندم برق از سرم پرید: انبیا، بر جهان هستى و عالم تکوین ولایت دارند. «وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ» تسخیر باد به دست حضرت سلیمان، یعنى استفاده از آن در حرکت ابرها، حرکت کشتى‌ها، تلقیح گیاهان، تلطیف هوا و غیر آن. «وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ» (+)

 

* سوره مبارکه ص، آیه ۳۵

 

استیو تولتز در کتاب‌هایش توصیفات جالبی درباره ماه و خورشید دارد. یادم نیست در کتاب اولش؛ جزء از کل هم بود یا نه اما یکی را از کتاب دومش در وبلاگم واگویه کرده بودم (+):

 

خورشید تازه غروب کرده بود. قرص بزرگ ویفر مقدس ماه در خط افق صیقلی ندبه می‌کرد.

استیو تولتز/ ریگ روان/ ص. ۲۶۸

 

در کتاب سوم؛ هر چه باداباد که شخص اول داستان مُرده است، ارتباطش با این دو جرم آسمانی بیشتر است که گویای دلتنگی است. با اینکه در جهان پس از مرگ هم ماه و خورشید هست، ماهی به غایت بزرگتر و نزدیکتر و خورشیدی سوزنده‌تر و روشناتر:

 

می‌رفتم پشت پنجره و ماه را تماشا می‌کردم، آن قمر زیبای قدیمی سرمازده‌ زمین، و اشک می‌ریختم. چون ماه من این بود.

ص. ۳۱۱

 

از پنجره بیرون را نگاه کرد و ماه را دید که متکبرانه بزرگ بود و درختان را که در نور سفیدش غسل می‌کردند.

ص. ۳۵۹

 

خورشید شبیه سطل‌زباله‌ای در حال سوختن، آهسته از پشت کوه طلوع می‌کرد.

ص. ۳۸۹

 

 

تحلیل کوتاه از میلاد رضایی

 

«بعد از شکست عملیات حمله اسرائیل، از سمت مقامات آمریکا و برخی از مقامات درجه دو برخی کشورهای اروپایی اعلام شده که اگر مقامات سیاسی ایران که فرزندان آنها در گذشته یا حال در خارج از کشور هستند نتوانند به نوعی باعث تغییر رفتار حاکمیت ایران شوند، آنها اسناد و تصاویر و فیلم های بوق دار از فرزندانشان منتشر می‌کنند و بعد فرزندان آنها را به ایران دیپورت کرده و اموال آنها را مصادره می‌کنند.

بدین ترتیب یک فعل و انفعالات عجیب و غریبی در سطح سیاسی کشور خصوصا در بخش رسانه ای جریان غربگدا راه افتاده که به شدت سعی می‌کنند جلوی پاسخ ایران به اسرائیل را گرفته و یا حداقل اجازه ندهند عملیات سنگینی انجام شود.

شما صحبت هایی مبنی بر اینکه اگر به اسرائیل حمله کنیم به عنوان متجاوز شناخته می‌شویم و نباید عملیات کنیم چون اسرائیل نخواسته ایران را به عصر حجر برگرداند و....

خلاصه امیدوارم سپاه بزودی موشک هایش را شلیک کند وگرنه این جماعتی که من میبینم آبروی آنها برای همیشه به خطر افتاده و تا جنگ داخلی هم پیش می‌روند.

متاسفانه اینجا نیاز داریم که با استفاده از زور افرادی که بچه هایشان در خارج از کشور مشغول حیف و میل کردن اموال ملت ایران هستند را از کار بیکار کنیم وگرنه برخی از این آقایان یا خانم ها برای لاپوشانی کثافت کاری توله های خود حتی حاضر هستند قدرت نظامی ایران را با ایجاد بحران های اجتماعی داخلی بهم می‌ریزند.

امیدوارم تمام کسانی که قدرتی دارند برای این موضوع سریعا فعال بشوند و اولین هدف باید اطمینان از اجرایی شدن مصوبه مجلس مبنی بر عدم حضور مدیرانی که فرزندانشان در خارج از کشور حضور دارند، باشد.

در مرحله بعدی باید با کسانی که فرزندانش خارج از کشور هستند و البته این ها اینقدر تشنه خدمت به مردم بودند که از ترس این این نعمت خدمت از مردم از آنها ساقط بشود در مورد حضور فرزندان خود دروغ گفتند. باید بریم با این مدیران برخورد شود و نگذارند آنها هم‌چنان کمر خود را در زیر بار خدمت به مردم خم کنند

جدا از شوخی به هیچ وجه این موضوع را دست‌کم نگیرید.»

 

کانال ایتا (+)

 

صفحه را باز می‌کنم که چیزی بنویسم. در واقع بگویم تا این تکنولوژی که کفار برایمان ساخته‌اند بنویسد. ویل دورانت در تاریخ تمدن می‌نویسد ایرانیان تن به کار نمی‌دادند چون ثروت بسیار داشتند پس پول می‌دادند تا یونانیان و کاربلدان دیگر برایشان کار کنند، بسازند و چه بسا اختراع کنند. ما چه چیزمان از اعقاب هخامنشی خودمان کم است؟

 

به جانگابازها فکر می‌کنم که قبلاً هم نوشته بودم حوصله‌شان سر رفته است (+) می‌آیم بنویسم اما نوشتنم نمی‌آید. مثل کسی هستم که یک پازل ۲۰۰۰ تکه‌ای را با مهارت تمام چیده است و حالا که باید شاید آخرین تکه را سر جایش بگذارد احساس می‌کند «چه کار بیهوده‌ای!» چون فراموش کردم حساب این را بکنم که چطوری می‌خواهم قابش کنم؟

 

من آخرین قطعات را سر جایش نمی‌گذارم. چون دانای کل این داستان منم و دوست دارم پا در هوا ماندن آنها را تماشا کنم. دانای کل هم نبودم بچه سرتق که می‌توانم باشم.

 

در ویسگون درباره دستگاه گوارش و حرکات دودی مری و معده و روده‌ها مطلبی کار کرده بودم. دانش آموزی پرسیده بود این همان حرکت کرمی است؟ بعد لطف کرده و از کتاب درسی برایم عکس گرفت فرستاد که حرکات دودی را حرکات کرمی فید کرده بود. با همکاران که در میان گذاشتم گفتند احتمالاً کار حداد عادل است. عالمان خارجی هم بیخود می‌کنند می‌نویسند اسموکینگ، از این پس باید بنویسند ورم شیپد.

 

هر شب ساعت ده و نیم سریال «با سال تماس بگیر» را تماشا می‌کنیم. ادامه سریال بریکینگ بد است. مریضش شده‌ایم. کاش فقط یک فریم والتر وایت یا جسی پینک را هم نشان می‌داد.

 

چند ماه پیش علیرضا به مادرش گفته بود به این نتیجه رسیده است ه خوشی‌های دنیا خیلی کوتاه است. از کجا به این نتیجه فاخر رسیده بود؟ از اینجا که رفته بودند گردش و خیلی به او خوش گذشته بود اما بعد مریض شده بود و همه آن خوشی پریده بود.

 

نمی‌دانم اینجا درباره کتاب سفر به انتهای شب نوشتم یا نه که مشغول خواندنش هستیم. کتاب تلخی است. با اشارات فراوان به جزئیات. دیوانه کننده است و البته رشک برانگیز. لابلای جملات خلبان را کشف کردم.

 

گفتم خلبان، یاد حماسه خلبان در سفر به بیروت افتادم آن هم با عینک طبی. سفر پرمخاطره‌ای بوده و باید هم عکسش را قاب می‌کردند و با آن عکس یادگاری می‌گرفتند. بهتر از عکس یادگاری با موگرینی بود. نبود؟

صورت: یک صفحه قرآن کریم امروز از سوره مبارکه احزاب

 

روزى که صورتهایشان را در آتش بگردانند، مى‌گویند: اى کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.(۶۶)

 

در قرآن به صورت‌ها در قیامت بسیار اشاره شده است. اینکه با صورت در آتش انداخته می‌شوند و یا مثل این آیه صورت‌هایشان از آتش جهنم منقلب می‌شود.

شاید برای اینکه صورت انسان نمایانگر قلب و فکر اوست: خشم و نفرت، تمسخر، رویگردانی و قرار گرفتن چشم و زبان در مرکزیت گناهان. یا جایی که در سوره مبارکه علق می‌فرماید:

 

کَلَّا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَهِ (۱۵)

حقا، که اگر بازنایستد موى پیش سرش را مى‌گیریم و مى‌کشیم.

نَاصِیَهٍ کَاذِبَهٍ خَاطِئَهٍ (۱۶)

[آری] موی جلوی سر دروغگوی خطاپیشه را.

 

در خصوص «ناصیه» تماشای این ویدیو را توصیه می‌کنم (+)

 

ضمیر: رزقم از یک صفحه قرآن کریم آیات ۱ تا ۷ سوره مبارکه سبأ

 

یَعلمُ… وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا…(۲)

 

و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را می‌داند…

 

«آیا منتظر روزی‌ات هستی که از آسمان فرو می‌آید اما عملت را که به آسمان بالا می‌رود نمی‌بینی؟»

 

آنان که از دانش برخوردارى یافته‌اند مى‌دانند که آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است حق است و به راه خداى پیروزمند ستودنى راه مى‌نماید. (۶)

 

نشانه‌ علم واقعى دریافتن حقّانیّت قرآن و پذیرفتن آن است. بدون علم و معرفت، حقّ‌شناسى ممکن نیست. «أُوتُوا الْعِلْمَ‌- هُوَ الْحَقَّ» (+)

اول: رزق صفحه قرآن کریم از آیات ۷ تا ۱۵ سوره مبارکه احزاب

 

از کسانی نباشیم که به خداوند [آنگاه که از سمت بالا و از سمت پایین بر شما تاختند، چشمها خیره شد و دلها به گلوگاه رسیده بود و به خدا گمانهاى گوناگون مى‌بردید(۱۰)] و پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله [در آنجا مؤمنان در معرض امتحان درآمدند و سخت متزلزل شدند.(۱۱)] ظن بد بردند. فقط [زیرا منافقان و آنهایى که در دلهایشان بیمارى است، مى‌گفتند: خدا و پیامبرش جز فریب به ما وعده‌اى نداده‌اند(۱۲)] چنین هستند.

 

جنگ است.

 

دوم: رزق صفحه قرآن کریم آیات ۱۶ تا ۲۲ سوره مبارکه احزاب

 

و پیامبر شما اسوه حسنه است میان شما (۲۱)

 

واژه اسوه حسنه در قرآن‌کریم سه بار آمده است: یک بار در آیه ۲۱ سوره احزاب در مورد پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و دو بار در آیات ۴ و ۶ سوره ممتحنه درباره ابراهیم خلیل علیه‌السلام و همراهان‌ او.

 

چرا دومی را هیچ وقت نگفتند؟ من هم نمی‌دانم.

 

سوم: رزق صفحه قرآن کریم آیات ۳۶ تا ۴۳ سوره مبارکه احزاب

 

شایسته نیست که هیچ زن و مرد مومنی وقتی خدا و رسولش امری را واجب کردند از آن سرپیچی نماید که این گناهی بس بزرگ است. اگر قرار است از چیزی یا کسی بترسید فقط باید از خدا بترسید. آنچه خداوند مقدر فرموده انجام شده (کان مفعولا) در نظر بگیرید. (۳۷)

 

مخلص کلام آدم بشوید تا آدمتان نکردم

 

چهارم: رزق صفحه قرآن کریم آیات ۴۵ تا ۵۰ سوره مبارکه احزاب

 

حتی تصور اینکه به ما روز لا ریب فیه، سلام گفته شود قلبمان باید جا کن بشود. همانطور که فرمود اگر بندگانم می‌دانستند چقدر به آنها مشتاقم هر آینه جان می‌دادند.

 

آخ از این «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»

 

پنجم: رزق صفحه قرآن کریم آیات ۵۵ تا ۶۲ سوره مبارکه احزاب

 

آقای اژه‌ای!

 

مخاطب آیات اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى است و آنها که در مدینه شایعه مى‌پراکنند از کار خود باز نایستند، تو را بر آنها مسلط مى‌گردانیم تا از آن پس جز اندکى با تو در شهر همسایه نباشند (۶۰) و اینان لعنت‌شدگانند. هر جا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختى کشته شوند (۶۱) این صفحه شما هستید! منافقین و کسانی را که در قلبشان مرض دارند هرجا پیدا کردید بکشید، دو سال از شهادت آرمان عزیز می‌گذرد. چه خبر از ۸۰ نفری که شدند ۷ نفر؟

 

نکند مشغول نوشتن لیست جدید برای عفو رهبری هستید؟

مشغول باشید که عمر این دنیا کوتاه است.

 

داشتم دومین معجون را می‌خوردم. به شدت خوابم می‌آمد و با خودم فکر می‌کردم چرا مزه معجون را نمی‌فهمم؟ در همان حال به دکتر توتونچی گفتم شما چطوری با یک جمله منظورتان را می‌رسانید من ۳ صفحه مطلب می‌نویسم بعد باید ۱۰ صفحه برایش توضیح بنویسم.

 

 

*اشاره به این مطلب (+)

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ (توبه:۳۶)

 

شمار ماه‌ها در نزد خدا، در کتاب خدا از آن روز که آسمانها و زمین را بیافریده، دوازده است. چهار ماه، ماه‌هاى حرامند.

 

 

تقویم بهائی توسط سید علی محمد باب (مؤسس دیانت بابی) از سال ۱۸۴۴ میلادی آغاز شده‌است. سال بهائی مانند سال خورشیدی ۳۶۵ روز است که از ۱۹ ماه ۱۹ روزه تشکیل شده است که جمعاً ۳۶۱ روز می‌شود و چهار روز باقیمانده که در سال‌های کبیسه پنج روز می‌گردد، به ایام هاء مشهور است. (+)

 

کثیف‌تر از بهاییت فرقه‌ای هست؟

روز چهارشنبه هفته گذشته صبح زود در دانشکده دندانپزشکی وقت داشتم. تا ساعت ۱۲ طول کشید. با اینکه صبحانه نخورده بودم اما توی ماشین که نشستیم دیدم دلم طاقت نمی‌آورد. آنقدر گفتم تا امیر آقا موافقت کرد رفتیم بیمارستان دیدن همکارانم.

 

هیچکدام انتظار نداشتند و همینش خوب بود. البته بیشتر همکاران بازنشسته شدند ولی باز تعدادی را از نزدیک دیدم و کلی انرژی گرفتم.

 

مخصوصاً یکی از همکارانم گفت که یک چیزی از من به یادگار نگه داشته و رفت و با یک تکه چسب کاغذی که من رویش یک شاخه گل رز کشیده و تاریخ زده بودم را آورد که برای اولین بار از کمدش می‌کند. لوکو پلاست دیگر از چسبیت درآمده بود. تاریخ پای نقاشی سال ۸۴ بود تقریباً ۲۰ سال پیش.

 

اینکه بچه‌ها به من می‌گفتند یادت هست در مورد ما چه می‌گفتی یا چه نظری داشتی و حرف‌های مرا به خاطر سپرده بودند قلبم را به تپش انداخته بود. یادم رفته بود که از ۸ صبح بیرونم و چیزی نخوردم.

 

همان همکار عزیزم زحمت کشید و یک لیوان سوپ بیمارستانی را قاشق قاشق به من خوراند. اما انقدر ذوق زده بودم که اصلاً احساس گرسنگی هم نمی‌کردم.

 

در تمام طول مدتی که بیرون بودیم راحت نشسته بودم و دیگر مثل قبل سُر نمی‌خوردم پایین و می‌دانستم چرا و هر لحظه برای دو دوست عزیز و همکار قدیمی‌ام که برای بهبود وضعیت جسمی من زحمت می‌کشند دعا کردم.

 

راستی برای اسپاسم شدید عضلات بین دنده‌ای سمت راستم می‌خواستم بروم پیش دکتر نجمی برای تزریق بوتاکس. ولی گویا به خاطر تحریم هواپیمایی ایران، بنده خدا امکان برگشتن به ایران را فعلاً ندارد. علی برکت الله به دولت سوم روحانی.

 

از جعفربن‌محمد صادق نقل است که پیامبر گفت: چون قیامت شود، منادی ندا دهد: کجایند بیدادگران و یارانشان؟ کجایند آنان که لیقه‌ای در دوات بیدادگران ریختند یا سر کیسه‌ای برایشان گره زدند یا قلمی برایشان تراشیدند؟ همه را با بیدادگران محشور کنید.

 

‌ثواب الاعمال، ص ۲۶۰

 

 

خیاطی به سفیان ثوری گفت: آیا من که لباس‌های سلطان را می‌دوزم نیز از یاران بیدادگران به شمار می‌روم؟

 

سفیان گفت: تو خود یکی از بیدادگرانی. یاران بیدادگران کسانی هستند که به تو سوزن و نخ می‌فروشند. 

 

الزواجر، ج ۱، ص ۱۳