مرا آفرید آن که دوستم داشت

هرگونه کمبـود کالا، بیـکاری، افــت ارزش و اعتـبـار پـول و افـتـضـاح‌هــای اقتـصــادی، احتمالاً به اقدامات ما نسبت داده می‌شود؛ این همان چیزی است که ما می‌خواهیم. «اگر بتــوانیم آنها را متقـاعد سازیم کـه آنهــا در تله‌ای گرفتار شـده‌اند کـه راه خروجی نــدارد، فشــار بــرای تـغییــر شرایــط، اعمــال می‌شـود.»

 

اسناد لانه جاسوسی: ۳دسامبر۱۹۷۹

 

آنچه دشمن می‌خواهد، امروزه، از دهان سیاستمداران ما خارج می‌شود :

 

تا با دنیا! نبندیم مشکلات ما حل نخواهدشد. با کدخدا باید بست.

 

بـه زبـان آوردن این جمــلات توسـط مقامـات و‌ مردم ،به دشمن پالسِ فشارِ بیشتر را خواهد داد.‌

 

🔍 اکنون کاملاً با کامشین موافقم. آمریکا دیالوگ نویس خبره‌ای است خصوصاً برای غرب گرایان. یاد سخنان آقای یونس محمدی در برنامه مکث، آبان سال گذشته افتادم. به هر حال دانش‌آموختگان ایرانی پرورشگاه غرب امثال ظریف، ذخایر ارزشمندی برای چوب لای چرخ انقلاب اسلامی ایران گذاشتن هستند. (اینجا، انتهای پست)‌

 

«گفت چطور اهالی تپه ندبه که ده‌ها هزار نفر بودند ماجرای کربلا را دیدند و شنیدند و سکوت کردند؟

گفتم: غزه!»

 

حسین عباسی‌فر‌

 

خانم همسایه سمت راست نزدیک سه ماه است بیمار شده. خانم مهربانی که در خواب دیده بود من خوب شدم و با گریه بیدار شده بود. دلم برایش خیلی تنگ شده است، اما نمی‌توانم به ملاقاتش بروم. گویا چند روز در میان برای دیالیز می‌برندش بیمارستان. قبلش هم چندان سلامتی نداشت. بعد از فوت همسرش که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند سکته می‌کند و به سختی می‌توانست با یک نیمه سالم بدنش کارهای خانه‌اش را بکند و به همسایه‌ها سر بزند.

 

دلم برای خیلی‌ها تنگ شده است. دلم برای همکارانم، برای دوستانم، برای برخی از اقوام، دلم برای کوچه‌ها و خیابان‌ها تنگ شده است. اما به نزدیکترین دلتنگی نمی‌توانم سر بزنم.

 

هر روز که بیدار می‌شویم سریع باتری گوشی را چک می‌کنیم که مبادا برق قطع شود و گوشی باتری نداشته باشد. دستشویی رفتن، حمام رفتن، کیک پختن و بسیاری از کارهای شاید پیش پا افتاده را با ترس اینکه کی برق قطع می‌شود کی نمی‌شود یش می‌بریم.

 

بعد از مدت‌ها شمع خریدیم. یک شمع هم به صورت ثابت گذاشتیم توی دستشویی. زندگی بسیار رمانتیک شده است. شما چی؟ از این همه هیجان و رمانس در زندگی لذت می‌برید؟ یا منتظر هیجانات بزرگتری هستید؟

 

دیروز هوس تماشای «اژدها وارد می‌شود» را کرده بودم اما امروز شد که تماشا کنیم. از بس رخوت دارم. از بس دلم خواب می‌خواهد و بیشتر روز را و تمام شب را می‌خوابم. به آخرهای فیلم که رسیدیم تعجب کردم چون یادم نبود. یعنی من آخر فیلم را ندیده بودم؟ چطور می‌شود همه فیلم، حتی حواشی فیلم خاطرم باشد ولی چند دقیقه انتهای فیلم را اصلاً به خاطر نیاورم؟

 

دلم برای خانم همسایه تنگ شده، خوابم می‌آید و احساس می‌کنم همه فیلم‌ها را و چه بسا همه کتاب‌ها را نصفه و نیمه دیده و خوانده‌ام. حس می‌کنم زندگی را نصفه و نیمه زیسته‌ام. همانطور که نصفه و نیمه نقاش بودم، شاعر بودم، نویسنده بودم. نصفه و نیمه شاغل بودم. نصف و نیمه دوختم. نصف و نیمه آفریدم و نصفه و نیمه همسری کردم.

 

به گمانم تنها کاری که کامل انجام دادم بندگی نکردن خدا بوده.

 

الان هم حال ندارم نوشته را تمام کنم لذا نصفه و نیمه منتشر می‌شود.

 

 

 

*مولوی

 

«اگر کسی، به‌خصوص جوان، توفیق پیدا بکند که گناه‌ها را ترک بکند و واجبات را به‌جا بیاورد، آن‌چنان نورانیتی در او به‌وجود خواهد آمد که عشق او، شور او، او را می‌کشاند به اعمال غیرواجب ممدوح؛ سر از پا نشناخته به‌سمت محبوب حرکت می‌کند. این خیلی مهم است.

 

اشکال کار ماها این است که یک کار خوب می‌کنیم، بلافاصله بعدش پنج کار خلاف انجام می‌دهیم! مثل کسی که از پله‌ها دو پله بالا می‌رود، به‌جای اینکه ادامه بدهد، دو پله پایین می‌آید، همین‌طور مدام برو بالا، بیا پایین، برو بالا، بالاخره هم به پشت بام نمی‌رسد.

 

حالا چنین آدمی سقوط نمی‌کند؛ خب، چسبیده به نردبان و همت بر بالارفتن دارد، اما عروجی هم نخواهد داشت. اما آن کسی که گناهان را صادقانه ترک کرد و واجبات را به‌جا آورد، همان کسی است که از این پلکان بالا می‌رود و خودش را می‌رساند.»

 

 

مقام معظم رهبری/ گزیده احادیث مکارم الاخلاق/ ص.۲۱۲

 

 

 

*مولوی

 

« اگر دولتی را دید که خلاف می‌کند، ملت باید تودهنی به او بزند. اگر چنانچه دستگاه جابری را دید که می‌خواهد به آنها ظلم کند، باید شکایت از او بکنند و دادگاهها باید دادخواهی بکنند؛ و اگر نکردند خود ملت باید دادخواهی بکند، برود توی دهن آنها بزند.»

 

صحیفه امام خمینی/ جلد ۶/ ص.۴۶۱

 

بکوبید توی دهان کسانی که می‌گویند ریاست جمهوری مقدس است و نباید بهش گفت بالای چشمت ابروست.

الاکلنگها.

 

 

 

نواصولگرایان حقیقتاً سرمایه‌های اصلاح طلبان‌اند:

چند سال طول کشید تا بفهمند برجام بده. 

دو انتخابات طول کشید تا بفهمند نامزدشون رای نداره.

یک کابینه بستن طول کشید تا بفهمند پزشکیان وظریف دورشون زدند.

تازه شاید هم نفهمیده باشند!

 

سلمان معمار 

 

امام صادق علیه السلام که مفسر حقیقی قرآن است، در ذیل آیه «أَتَی أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ» فرمودند: «أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُ الْقَائِمَ ع جَبْرَئِیلُ یَنْزِلُ فِی صُورَهِ طَیْرٍ أَبْیَضَ فَیُبَایِعُهُ ثُمَّ یَضَعُ رِجْلًا عَلَى بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ رِجْلًا عَلَى بَیْتِ الْمَقْدِسِ ثُمَّ یُنَادِی بِصَوْتٍ طَلِقٍ تَسْمَعُهُ الْخَلَائِقُ أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»؛

 

 

 

«اولین کسی که با قائم عجل الله فرجه الشریف بیعت می‌کند، جبرئیل علیه السلام است که به صورت پرنده‌ای سفید رنگ نازل می‌شود که یک پایش را بر کعبه و دیگری را در بیت المقدس قرار می‌دهد و سپس با بلندترین صوت ندا می‌دهد: «أَتَی أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ»

 

کمال الدین، ج2، ص617.

 

🔍 چه حکمتی در سوره اسراء است؟ چه رازی در سیر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله الطیبین الطاهرین از کعبه به بیت المقدس وجود دارد؟ از چه روست که حاکمان سعودی عربستان با غاصبان صهیونیستی فلسطین متحدند؟ حاکمان که مادرانی یهودی داشتند.

 

چه سری است که حضرت جبرئیل علیه السلام چون پرنده سفیدی یک پایش را روی کعبه و دیگری را روی بیت المقدس قرار خواهد داد تا ندا دهد و با بقیه الله بیعت کند؟

 

آیا علت نفرت یهودیان از حضرت جبرائیل علیه السلام به همین حادثه عظیم مربوط نیست؟

 

 

 

* فرمان خدا خواهد آمد؛ آن را با شتاب مخواهید. (نحل: ۱)

 

رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت چهاردهم: آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد زیادی را هم نمی‌شناختم و نظری نداشتم. ۱۴۰۳/۶/۶

 

آقای احد اسدی در این زمینه به نکته ظریفی اشاره کردند در اتاق گفتگویی در ویراستی با اشاره به آیه ۱۲۶ سوره مبارکه طه: «همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می‌شوی.»

 

سپس گفتند رهبری که حافظه بسیار قدرتمند و شناخت عمیق نسبت به اشخاص دارد، با مثال‌های فراوان در دیدارها و رویدادها دیده‌ایم و شنیده‌ایم، چطور ممکن است اشخاصی را که قبلاً سمتهایی رسمی و مهم در این نظام داشتند را بفرمایند «نمی‌شناختم»؟

 

این گونه که شما همان طور که جمهوری اسلامی ایران را، ولایت فقیه را و امنیت و استقلال مملکت را منکری و در برابرش ایستادی، من نیز شما را نمی‌شناسم.

 

در ادامه کاربری هم با اشاره به معیارهای ۱۲ گانه‌ای که رهبر انقلاب به مجلس خلبان بیان کردند، گفت از این جهت رهبر فرمودند نمی‌شناختم یعنی بنا بر این معیارها نمی‌شناسمشان. نه تأیید کردم نه تأکید.

 

پس پزشکیان کلاشانه دروغ گفت و مجلس کاپیتان خائنانه به همه ۱۹ وزیر او رأی اعتماد داد. کم سابقه و بی‌سابقه حتی.

 

به هر حال واضح و روشن اطرافیان هر دو در توییت‌هایشان به اتخاذ تصمیم و انتخاب «۷۰ درصد وزرا توسط شورای راهبردی» ظریف‌الدوله، اعتراف کردند، حمله پروژه بگیران به منتقدان با برچسب نخ‌نمای تحجر و ضد ولایت بسیار شیرین است.

 

دیشب تنها خوابیدم و خیلی بد. هادی کوچولو نیامد و نا نداشتم بروم لحافی پتویی چیزی بیاورم بکشم روی خودم. لاجرم بعد از نماز چادر را آوردم و بعد جلیقه پوشیدم و خوابیدم. چادر را مادر از کربلا آورده، گفتم مامان بغلم کن گرم شوم بخوابم. گرم و نرم توی آغوش مهربانش خوابم برد.

 

چه کسی گفته است مادر و پدر می‌میرند؟ مادرم نمرده است. زنده و مهربان سر بزنگاه می‌آید و بغلم می‌کند که نترسم و خواب عمیق در برم بگیرد.

 

در این آیات نورانی سوره فرقان توصیف جهنم آمده است که آماده شده برای شیطان و هر انس و جنی که او را اطاعت کردند. آتشی که فریاد از سر خشم می‌کشد. «تـنگ» است، برخلاف بهشت که عرضش به وسعت آسمان‌ها و زمین است و دست و پایشان «محکم» غل و زنجیر شده برعکس «ما یشاءون» اهل جنت.

 

آرزوی مرگ می‌کنند، پاسخ این است که بسیار آرزوی مرگ کنید (وقتی در دنیا دنبال زندگی جاودانه بودید).

اما آنچه تلخ‌تر است آیات ۱۷ و ۱۸ سوره مبارکه فرقان است. آنجا که خداوند معبودان را جمع می‌کند و از آنها می‌پرسد یا شما به این‌ها گفتید شما را بپرستند یا خودشان راه گمراهی پیمودند؟ بت‌ها می‌گویند سبحانک! منزهی تو.

 

وای بر انسان. وای بر ما.