مرا آفرید آن که دوستم داشت

۱۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واگویه» ثبت شده است

امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: «اِنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فی السَّهلِ وَ لا یَنبُتُ فِی الصَّفا، فَکذلِکَ الحِکمَهُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتواضعِ وَ لا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکَّبِرِ الجَبّارِ»؛ ای هشام! گیاه در زمینی که حاصلخیز و نرم است رشد می‌کند، نه در صخره و سنگ سخت. حکمت نیز در قلبی که متواضع باشد رشد می‌کند. صرف اینکه انسان در ظاهر افتاده باشد منظور نیست؛ اگرچه آن هم اثرش را می‌گذارد. امام می‌فرمایند تواضع قلب. آن چیزی که مهم است این است که قلب انسان، یعنی حقیقت و جان و خود انسان باید متواضع باشد.

 

امام در ادامه می‌فرمایند: «لأنّ اللّه َجَعلَ التَّواضُعَ آلَهَ العَقلِ» ابزار عقل، تواضع است. خیلی عجیب است! عقل بالاخره باید با یک ابزاری کار کند دیگر. ابزارش تواضع است. یعنی تواضع نباشد، عقل تعطیل است و هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد!

 

پ.ن: مولوی در این زمینه این‌گونه سروده است: در بهاران کی شود سرسبز سنگ/ خاک شو تا گل بروید رنگ‌رنگ

 

استاد محمد عینی‌زاده موحد/ پیاده سازی از جلسه قرآن کریم ۲۲مرداد ۱۴۰۳

امیر المؤمنین امام علی علیه السلام با امام حسن مجتبی و سید الشهدا علیهم السلام صحبت می‌کرد که فرمود مردم سه دسته‌اند:

دسته‌ای خود را به ما منتسب می‌کنند و کسب آبرو می‌کنند.

دسته‌ای با ادعای محبت ما روزی می‌خورند. 

و دسته‌ای که از همه کمترند همان‌هایی هستند که به ما اقتدا می‌کنند و به وسیله ما هدایت می‌شوند.

شیعیان واقعی ما همین گروه آخر هستند. خوش به حالشان و چه خوش عاقبتند.

 

سلیم، ج ۲، ص ۹۴۳

 

لیلای لیلی نوشته: «اسراییلی‌ها امروز مردی را که نوعی سیستم کشاورزی خودگردان را برای مقابله با گرسنگی در غزه ایجاد کزده بود را کشتند.

 

اسراییل هر کسی را که ذره‌ای موجودیت و‌ با فعالیت علمی، تخصصی، فرهنگی، دانشگاهی، یا خدماتی داشته باشد می‌کشند.

 

نانوایی‌ها را بمباران می‌کنند

جنایتکاران روانی.»

 

اگر حساب و کتاب کنید، می‌فهمید که اصطلاح "برای خیر عمومی" موتور محرک فقط سه درصد از ماست. در نهایت کار ما به اینجا رسیده که فقط دو انتخاب برامون باقی بمونه. یه مرگ خوب می‌خوایم یا نه؟

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۳۲۵

 

استاد رحیم‌پور ازغدی در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گوید زمان جنگ فقط ۳ درصد از مردم در جنگ شرکت کردند. امان از این سه درصد. 

 

قرار بود به کجا برسم؟ می‌دانستم نمی‌توانم تا ابد بر بیوه‌ام ظاهر شوم؛ نه فقط به این دلیل که کارم بدون رضایت او بود، خود سفر پوست آدم را غلفتی می‌کند، طوری که بعدش عقلم دیگر سرجایش نبود. به گریسی می‌گفتم «کلیدم رو ندیدی؟» و نمی‌فهمیدم چرا جوابم را نمی‌دهد.

چندین بار فراموش کردم که مرده‌ام. خیلی وقت‌ها هم بی‌نهایت افسرده و مستأصل بودم. هر وقت قلبم دیگر کشش تصویر بیوه و فرزندم را نداشت می‌رفتم پشت پنجره و ماه را تماشا می‌کردم، آن قمر زیبای قدیمی سرمازده‌ی زمین، و اشک می‌ریختم. چون ماه من این بود. آرزو می‌کردم بتوانم راهی برای بازگشت حقیقی پیدا کنم.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۳۱۱

 

این کتاب را خیلی وقت است تمام کردیم و یک وقفه یک هفته‌ای هم پیش آمد تا اینکه کتاب سفر به انتهای شب سلین را شروع کردیم به خواندن. در واقع امیر برای من می‌خواند. هنوز تعدادی از انتخاب‌های هرچه باداباد مانده که دلم نمی‌آید منتشر نکنم. 

خیلی کم کار شدم، می‌دانم. چون تایپ کردن با میکروفون هم سختی‌های خودش را دارد. از مباحث سیاسی و اجتماعی هم به آن صورت نمی‌توانم بنویسم یا مکاشفات مذهبی. ولی این به این معنی نیست که از آنها غافلم یا محروم. 

حالا که حرفش پیش آمد رزقم از صفحه دوم سوره سجده آیات ۱۲ تا ۲۰، اشاره به نماز شب در آیه ۲۰ در این سوره یادآور شهید دفاع مقدس، شهید محسن صاحب‌الزمانی بود. معروف به شهید خوش قول که معتقد بود طلبه‌ای که نماز شب نخواند، نمی‌تواند ادعا کند سرباز امام زمان است. 

برای همین، گاهی که به درخواست پدر و مادر شب را در منزل می‌ماند و هنگام خواب مادر برایش رختخواب گرم می‌انداخت، برای حفظ ظاهر روی رختخواب می‌خوابید. وقتی پدر و مادر تنهایش می‌گذاشتند، رختخواب گرم را جمع می‌کرد و روی فرش می‌خوابید.

او در جبهه نیز نیمه‌های شب در گودالی پنهانی مشغول نماز شب می‌شد.

 

در صفحه سوم آیات ۲۱ تا ۳۰ سوره مبارکه سجده، در آیه ۲۱ می‌فرماید (در این دنیا) عذابی دردناک قبل از عذاب بزرگ (در آخرت) به آنها می‌چشانیم شاید که برگردند؟

 

آخر چرا انقدر مهربانی خدا؟ هر کاری می‌کنی که برگردیم و چه بد عاقبتی برای کسانیکه برنمی‌گردند که در قیامت با آنها حرف نخواهی زد.

خدایا مرا از کسانی قرار بده که از تو به تو فرار می‌کنند.

 

امروز در صفحه اول سوره احزاب آیات ۱ تا ۶:

ابتدای آیه ۶ می‌فرماید «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سوگند به خدایى که جانم در دست اوست، ایمان هیچ یک از شما کامل نیست، مگر این که مرا از جان و مال و فرزند و از همه‌ مردم بیشتر دوست داشته باشد. (+)

آیا چنین دوستش داریم؟ اگر چنین دوستش داشتیم واقعه سقفیه اتفاق می‌افتاد؟ 

 

 

 

صف طولانی ماشین‌ها را تماشا کردند که ته خیابان کم کم ناپدید شد. صاحبان خانه رفتند، آن‌هایی که همیشه متظاهرانه از پنجره‌های‌شان بوی گوشت بیرون می‌آمد و سگ‌های کرمکی‌شان همه جا ولو بودند و مدام خانه‌های‌شان را نوسازی می‌کردند و جوری شش‌دانگ حواس‌شان به نرخ‌های بهره بود انگار داشتند تب کودکی بیمار را اندازه می‌گرفتند.

...

آخرین همسایه‌ها، همان‌طور که سر انتخاب مسیر دعوا می‌کردند، با ماشین دنده عقب گرفتند و ته ماشین پُر از خرت و پرت‌شان آمد توی پارکینگ آن‌ها و دور زدند و انتهای خیابان ناپدید شدند. حالا خیابان خالی بود، خلئی آبستن که اُون و گریسی را ترساند، هر چند هیچ‌یکشان با صدای بلند به وحشتش اعتراف نکرد. زمان‌بندی عجیبی بود. جفتشان می‌دانستند؛ زندگان درست زمان آمدن مردگان آن جا را ترک کردند.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ صص. ۳۰۲ ـ ۳۰۳

 

رزقم از صفحه قرآن کریم امروز، آیات ۱ تا ۱۱ سوره مبارکه سجده

در آیه ۹ سوره مبارکه سجده خداوند می‌فرماید: قلیلاً ما یشکرون.

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در خطبه ۲۳۳ می‌فرماید:

تقوا به طور دائم خود را بر گذشتگان عرضه کرده و به آیندگان هم عرضه می‌‌کند، چرا که فردای‌ قیامت به آن محتاجند، آن روزی‌ که خداوند آنچه را پدید آورده بازگرداند، و آنچه را عنایت فرموده بازستاند، واز آنچه مرحمت نموده بازخواست کند. تقواپذیران که آن را چنانکه باید رعایت کنند چه اندکند! راستی‌ که آنان بسیار اندک شمارند، اینان سزاوار وصف حقّند که در قرآن فرموده: «اندکی‌ از بندگان من شاکرند».

 

اول: صفحه قرآن کریم از آیات ۳۳ تا ۴۱ سوره مبارکه روم

 

به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند (۴۱)

 

در مورد گسترش فساد و تباهی در زمین و دریا سخن می‌گوید آن سان که خشک و تر با هم می‌سوزند تا مگر آنهایی که متوجه شدند برگردند.

چه زمانی خشک و تر با هم می‌سوزند؟وقتی که مومنین در برابر فساد مشرکین و مترفین سکوت می‌کنند حالا یا از ترس یا از فرط صورتی بازی.

ترک امر به معروف و نهی از منکر.

 

دوم: صفحه قرآن کریم سوره لقمان آیات ۱۲ تا ۱۹

 

ولاتُصَعِّر خَدَّک للناس ولاتمش فی الأرض مَرَحا إنَّ الله لایحبُّ کلَّ مُختالٍ فخور (۱۸)

 

(پسرم!) با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد.

 

تصعیر: این کلمه تنها یک بار در قرآن آمده است. بیمارى که در آن، گردن شتر کج مى‌شود. بر اساس تکبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم کج نکن. (+)

 

در نصیحت‌های این صفحه از شتر بیمار گرفته تا صدای نکره الاغ خداوند مثال آورده است، و البته خداوند در آوردن مثال ابایی ندارد. فقط برای اینکه فهمیدنش برای مردم راحت باشد.

 

سوم: صفحه قرآن کریم آیات ۲۹ تا ۳۴ سوره مبارکه لقمان

 

خداست که مى‌داند که قیامت چه وقت مى‌آید. اوست که باران مى‌باراند…(۳۴)

 

غیث: باران. طبرسى فرموده: بارانى که در وقت حاجت آید که آن از غوث است و آن نصرتى است که در وقت شدت آید و ضرر را از بین مى‌‏برد. (+)

 

الغوث الغوث خلّصنا من النّار یا ربّ.

 

امروز برای شهادت سنوار عزیز بسیار غمگین بودم و این آیه برایم التیام بخش بود.

 

اینِز. این اسم بچه‌مان بود؟ دهان گریسی در سکوت طاقت‌فرسا تکان خورد؛ هیچ وقت لب‌خوانی بلد نبودم؛ همین‌طور نیت‌خوانی، آرزو کردم کاش صدایم قطع نبود و می‌توانستم به او بگویم زندگی دو سرعت نیست، دو ماراتن است. آهسته و پیوسته قدم بردار. می‌خواستم بگویم من از دیار عدم نمی‌آیم، اما از وسطش سفر کرده‌ام و چیزی که انتظار آدم را می‌کشد از تناسخ بدتر است ولی از جهنم بهتر. باز هم مجبوری نخ‌دندان بکشی و فیبر بخوری و اشارات غیرکلامی را درک کنی و باز هم از قضاوت خاموش دیگران برای تشدید نفرت از خودت استفاده خواهی کرد. بالاخره خواهیم فهمید مرده از خواب بیدارشدن چه حالی دارد و کل ایده‌ی کاش بمیرد که این قدر زجر نکشد کاملاً اشتباه است؛ زجر پابرجاست ولی عشق هم پابرجاست، همین‌طور حسی که به او داشتم.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۲۹۸

 

امام خمینی: ما خود چارچوب جدیدی ساخته‌ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‌ایم. از هر عادلی دفاع می‌کنیم و بر هر ظالمی می‌تازیم، حال شما اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید.

 

صحیفه نور/ جلد ۱۱/ص. ۱۶۰