مرا آفرید آن که دوستم داشت

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمت خدا» ثبت شده است

خداوند در آیه ۴۳ سوره ی فاطر می‌فرماید: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» این آیه یعنی خدا چک سفید امضای رستگاری و عاقبت به خیری به هیچ پیغمبر و به هیچ امام و به هیچ امامزاده و آیت الله و هیچ امتی نداده و این ممکن نیست مگر اینکه انسان با سنت الهی حرکت کند. سنت الهی هم این است: «عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْکَ مِثْلِی»، اگر بنده‌ام اطاعت من را کرد او را مانند خودم قرار می‌دهم. اگر به خلق خدا خدمت کردی «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» و اگر با دشمن خدا جنگیدید غالب و فاتح می‌شوید «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» را نصیبتان می‌کنم.

 

پس این پنبه را از گوشمان در بیاوریم که هرکاری دلمان خواست بکنیم یک هیئت و یک روضه می‌رویم و یک کربلا برویم کارها درست می‌شود. اینها با هم قابل جمع نیست. آن عقاب خودش را دارد و این حساب خودش را.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری

 

پ.ن: یک سری از من دلخور شدند که چرا جایی نوشتم چرا شهید باقری رفت دانشگاه آزاد اسلامی و گفت ما نباید با باتوم در خیابان بچرخیم برای بی‌حجابی که فرمانده کل قوا گفته هم حرام شرعی است و هم سیاسی. (تضعیف نیروی انتظامی)

ناراحت شدند که چرا گفتم سرداران سپاه که حالا شهید شدند، حرام امامین انقلاب مبنی بر عدم دخالت در سیاست و انتخابات را حلال کردند. شهادت عصمت نمی‌آورد. آن جای خود این جای خود. 

سردار شهید حاج قاسم قرار بود زمانی که فرمانده بود تبلیغ کاندیدی را بکند. صبح فردا وقتی سربازان جمع شده بودند حکم تحریم دخالت سپاه فرمانده کل قوا را بلند می‌کند و بر آن گردن می‌نهد.

شوخی است مگر؟ مثقال خیر یره و مثقال شر یره. همچنان که بر زنان پیامبر جزای خیر و شر دو برابر است بر صاحب منصبان از هر قشری همان است. من نمی‌گویم فرمانده کل قوا می‌گوید.

 

خدا نمی‌خواهد انسان تنها بماند، لذا همراهی خودش را به انسان هدیه می‌دهد و می‌گوید: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»! حالا مگر می‌شود کسی همیشه با من باشد و با من حرف نزند؟ به اندازه کل قرآن با من حرف زده است.

 

چرا قرآن انقدر جاذبه دارد؟ چون انسان را از غربت نجات می‌دهد و به این درک می‌رساند که کسی به فکرش هست، برهان می‌آورد وعده می‌دهد و دور او می‌گردد تا به او حس امنیت بدهد. می‌گوید قرآن نازل کردم که تو را یاد کنم! «فیهِ ذِکْرُکُمْ» تو اصلاً «شَیْئاً مَذْکُوراً» نبودی من نه تنها تو را «شَیْئاً مَذْکُوراً» کردم بلکه همه عالم و کائنات را برای تو خلق کردم. آن جاست که انسان آرامش و امیدی پیدا می‌کند که خالق هستی برای من حساب باز کرده، می‌گوید قسم به حقی که تو در گردن من داری من تو را دوست دارم. ما هرچه داریم برای خداست اما او ما را بالا می‌برد.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین عاملی