- ۰۶ مهر ۰۴ ، ۱۱:۵۳
- ۱ نظر
هانا آرنت فیلسوف یهودی عبارتی دارد به نام «ابتذال شر». آرنت که اندیشهاش در ایران به شدت تبلیغ میشود به درستی میگوید شر میتواند چنان عادی بشود که حتی مردم معمولی هم آن را قبول کنند. از عجایب دنیا اینکه آرنت این نتیجه را از هولوکاست میگیرد. اما خودش در اشغال فلسطین ۱۹۳۵ جزو فرماندهان عملیات بود. و جذابتر اینکه تا آخر عمرش هم صهیونیست ماند. یعنی خودش بهترین نمونه اثبات ادعایش بود.
خلاصه پروژه اسراییل «عادیسازی شر» است.
فکر میکنید بن سلمان نمیداند اسراییل چطور اعراب را میکشد؟ بن زاید اماراتی و آل خلیفه بحرینی چطور؟ هاشم اردنی و سیسی مصری نمیدانند اسراییل چه کثافتی است؟
میدانند و آگاهانه در اتاق خواب اسراییل خودشان را آرایش میکنند. حتی بعید نیست امثال اردوغان در خلوت با بغض آرزو کند کاش این چند میلیون فلسطینی هم شرشان کنده شده بود. مگر جانیان کربلا ناآگاه بودند؟ اسراییل پروژه تجسیم شیطان است تا خیلی عادی ما کنارش زندگی کنیم. عادیسازی شر، مثل رفاقت با یک قاتل متجاوز سریالی!
سید حسن نصر الله اما کسی نبود که لختی پادشاه را تحمل کند. نصر الله کسی نبود که صدای بچه های غزه را فراموش کند. نصرالله روح دوران بیروح بود. نصرالله وجدان عصر بیوجدانی بود. نصرالله با شیطان معامله نکرد. نصرالله شمایلی از انسان بود.
و ما مفتخر به سوگواری انسان هستیم.
اما شهادت سید حسن نصرالله از سالها پیش لو رفته بود.
ما حتی قاتلش را هم میشناختیم. مکانش را میدانستیم و فقط منتظر شنیدن خبر بودیم ولی اعتراف کنیم این شهادت عادی نبود. سید حسن عاشورایی شهید شد. در گودال قتلگاه با بدنی سم کوب. اما این درد ما نیست. غربت غربت. غربتی حسنی.
او کربلایی شهید شد و ما در این هنگامه مثل آنها شدیم که از فاصله به تماشا نشستند. به خدا که ما نخواستیم و نمیخواهیم اهل کوفه باشیم. این درد غربت از کجا میآید؟ مگر نه اینکه همه ما در یمن، ایران، لبنان و عراق پای کاریم تا شیطان عادی نشود؟ مگر ما وعده صادق نساختیم؟ پس چرا غمگینیم؟
باید یکبار مسیر ترور سید را مرور کنیم. (ادامه مطلب)