- ۲۶ مهر ۰۳ ، ۲۱:۵۷
- ۰ نظر
خدایا! زنانشان را عقیم ساز و صلب مردانشان را خشک کن و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را قطع فرما، به آسمانشان اجازه باریدن و به زمینشان رخصت روییدن مده.
دعای ۲۷ صحیفه سجادیه در حق دشمن کافر حربی
خدایا! زنانشان را عقیم ساز و صلب مردانشان را خشک کن و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را قطع فرما، به آسمانشان اجازه باریدن و به زمینشان رخصت روییدن مده.
دعای ۲۷ صحیفه سجادیه در حق دشمن کافر حربی
در مدل حکمرانی الهی آحاد ملتها به خداوند اعتماد میکنند چرا؟ چون ایمان دارند که: " إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ " و وقتی خداوند میگوید به شیطان اعتماد نکنید، یعنی هر کسی که اعمال و رفتارش برابر با سیره الهی نیست قابل اعتماد نیست لذا هر مسئولی بیاید خدایی عمل کند به او اعتماد میکنند، تا کی؟ تا روزی که خدا محور عمل بکند.
امام خمینی رحمتاللهعلیه زمانی که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را تفویض کرد فرمود تا موقعی که خدا محور عمل کنی به تو اعتماد میکنیم. الان هم هر رئیس جمهوری که تفویض میشود تا روزی که عملکرد او بر اساس بندگی خدا و خدمت به خلق خدا باشد مورد اعتماد است. لذا نظام جمهوری اسلامی عقد اخوت با هیچ فردی نبسته و اعتمادمان بر اساس تقواست.
حجت الاسلام ماندگاری برنامه سمت خدا ـ ۱۷ مهر ۱۴۰۳
کسی نوشته: «پارسال شایعه شد که حماس بیمارستان المعمدانی رو بمباران کرده تا بندازه گردن اسرائیل. بعضی از کاربرهای توییتر داشتن خودشون رو پاررره میکردن که حماس جنایتکاره و فلان. الان اسرائیل آدمِ زنده رو آتیش میزنه و اینا هیچی نمیگن!
جدی حس میکنم خیلیها بردهی اسرائیل شدن. اختیاری ندارن.»
یاد تو افتادم. از قرآن پاره پارهات چه خبر؟
یکم: کشیش ایوانجلیست فارسی زبان در کلیسا مفتضحانه کودک کشان صهیونیستی را تبرئه میکند (فیلم) سپس رو به مسلمانان میگوید پای الله آنقدر بایستید که علف زیر پایتان سبز شود.
اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردی ما پای الله میایستیم تا زیر پایمان علف سبز شود. علفی که از زیر آن نهرهایی روان است و بالای سرمان درختانی که از بس انبوه هستند به سیاهی میزنند، و هرچه هوس کنیم آماده است.
دوم: در صفحه قرآن کریم آیات ۶۴ تا ۶۹ سوره مبارکه عنکبوت و ایات ابتدایی سوره مبارکه روم رزقم این آیه بود: کسانى را که در راه ما مجاهدت کنند، به راههاى خویش هدایتشان مىکنیم، و خدا با نیکوکاران است.(عنکبوت: ۶۹)
بله هدایت خداوند کشکی کشکی نیست، دل بخواه پیامبر و ائمه هم نیست، شامل کسانی میشود که در راه خداوند جهاد میکنند. و جهاد البته انواع مختلف دارد حتی تهیه معاش حلال، جهاد فی سبیل الله است.
سوم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۶ تا ۱۵ سوره مبارکه عنکبوت:
ثمَّ کان عاقِبَةَ الَّذین أساؤا السُّواى
أن کَذَّبوا بآیاتِ الله و کانوا بها یستَهزِؤن (روم:۱۰)
سپس عاقبت کسانى که کارهاى بد مرتکب شدند،
این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن را به مسخره مىگرفتند.
مراحل سقوط انسان:
ابتدا گناه: أساؤا السُّواى
سپس تکذیب: کَذَّبوا
و آنگاه استهزا: یَستَهزِؤن (+)
چهارم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۱۶ تا ۲۴ سوره مبارکه عنکبوت:
یک سوالی هست که فکر میکنم ذهن همه ما را قلقلک داده است. با اینکه ۷۰ درصد بدن ما را آب تشکیل داده است، چگونه ما را از خاک آفریده و مدام این را تکرار میفرماید؟
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر:۲۶)
و انسان را از گل خشک بازمانده از لجنى بویناک آفریدهایم.
پنجم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۲۵ تا ۳۲ سوره مبارکه عنکبوت:
کلّ حزبٌ بما لَدیهِم فرحون(۳۲)
اما حزب الله هم الغالبون، زیرا و من احسن من الله صبغه؟
و فرح حزب الله در دنیا شهادت طلبی و در آخرت بهشتی است که راضیشان میکند. چه خوش عاقبتی...
دیروز فیلمی دیدم که در آن به یکی از معجزات قرآن کریم درباره فرایند تولید عسل اشاره شده بود. حدود یک ماه پیش فیلم زبان اصلی دیده بودم درباره همین فرایند تولید عسل، برای اینکه در صفحه علمیام در ویسگون منتشر کنم چندین مقاله درباره زنبور عسل مطالعه کردم. اینکه تمام زنبورهای کارگر ماده هستند و اینکه زنبور عسل دو معده دارد و شهد اولیه در معده جلویی ذخیره میشود، هر زمان گرسنه بشود دریچه بین دو معده شل میشود و مقداری از شهد را میتواند بخورد. بقیه شهد وقتی وارد کندو شد به طور متناوب دهان به دهان میان زنبورهای عسل میچرخد و در معدههای آنها تحت تاثیر آنزیمها فعل و انفعالاتی روی شهد صورت میگیرد تا عسل به قوام مناسب برسد.
سپس عسل درون سلولهای کندو ریخته میشود و زنبورهای عسل آنقدر بال میزنند تا رطوبت عسل به میزان مطلوب کاهش یابد. کل این فرایند ۴۵ روز طول میکشد. سپس در سلولها پلمپ میشود.
این کشفیات ۳۰۰ سال پیش صورت گرفته است.
و اما قرآن کریم سوره مبارکه نحل:
وَأَوْحَىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸) ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا ۚ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۶۹)
پیامها:
♦️نه تنها انتخاب مسکن و غذاى حیوانات با هدایت الهى است، بلکه همه کارهاى آنها راهى است که خداوند پیش رویشان گذاشته است: «سُبُلَ رَبِّکِ»
♦️ذلل (بر وزن عنق) است: رام شدهها. حرکت حیوانات در مسیرى که خداوند برایشان انتخاب نموده است، حرکت متواضعانه است: «سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا»
♦️عرش به معناى تخت حکومت. در اصل، به معنى ارتفاع و بلندى است. منظور از «یعرشون» کندوهایی است که توسط زنبور عسل ساخته مىشود. خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در کنار زهرسازى، توسط حیوان کوچکى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است: «لَآیَةً»
♦️ تمام درسها و عبرتها، براى کسانى است که اهل فکر و اندیشه باشند «لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» وگرنه افرادى هستند که در تمام عمر از عسل استفاده مىکنند ولى حاضر به چند دقیقه فکر درباره آن نیستند.
منبع (+)
پست مربوط به فرآیند تولید عسل در ویسگون من (+)
توضیح تکمیلی بنده حقیر: بطون جمع بطن است، از آنجایی که در فیلم هم گفته میشود که زنبورها شهد اولیه را به دهان همدیگر منتقل میکنند و در معدههای مختلف کل کندو روی عسل انفعالاتی صورت میگیرد، بنابراین حتی اشاره به این موضوع در ۱۴۰۰ سال پیش جز معجزه چیز دیگری نیست.
و البته خاک بر سر من که در ۴۶ سالگی آنهم بعد از تماشای فیلمها فهمیدم.
(کشیش گفت:)
(خداوند) برای شما یک کلیسای جامع ساخت و شما فقط دربارهی لولاهای درش حرف زدید. از شما شرم میکند. شما مست خودتان بودید. قصدش این نبود که شما احساس خاصبودن کنید. فکر نمیکرد ظاهر برونی این قدر اهمیت پیدا کند. فکر نمیکرد تا این حد به تن برهنهتان بها بدهید. واقعاً پیشبینی نمیکرد که خودتان را در قیاس با دیگران تعریف کنید، با این که کل میدان بیناییتان را فقط ادراک خویشتن اشغال کند. از چیزهای عجیب و غریبی خجالت میکشیدید. به شما ذهن داد که دربارهی تجلیات قدرت ناپیدایش اندیشه کنید ولی وقتی دید فکر و ذکری جز شاخص تودهی بدنی خود ندارید، مات و مبهوت ماند. کاری کرد پیر شوید تا هر روز بر اختصار زندگیتان تمرکز کنید. عشق به خود همیشه فقط یک نقطهی آغاز به شمار میآمد. شما زندگی خودتان را کردید ولی نه برای او. چرا تا این اندازه احساس بیپناهی میکردید؟ چرا از یک گاف در حضور جمع بیشتر از خشم الاهی میترسیدید؟ نمیدانست که برای شما توجهی ناخواسته با انگیزهی جنسی محرک بسیاری از انتخابهای مهم زندگی و رفتارهایتان خواهد شد. دلواپس یک جوش بودید و نه بوی تعفن سر به فلک کشیدهی نعش گندیدهتان. واقعاً این را پیشبینی نمیکرد.»
استیو تولتز/ هر چه باداباد/ صص. ۲۰۱ ـ۲۰۲
ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا (بقره: ۲۶۰)
پس آنها را فراخوان. شتابان نزد تو مىآیند.
یک دست کودک، پای یک زن و بقایای سر یک مرد همه در یک جعبه جمع آوری شده بودند.
داخل این جعبه اعضای بدن بیش از 10 شهید هست آیا واقعا این جنون عادی شده است؟
رزق مؤخر: رزقم از یک صفحه قرآن کریم سوره مبارکه قصص آیات ۴۴ تا ۵۰
میفرماید قرآن را در تصدیق تورات فرستادیم، اهل کتاب گفتند هر دوی اینها جادو هستند، و همانگونه که تورات را انکار کردند قرآن را نیز انکار میکنند. (۴۸)
قوم یهود تماماً از مشی فرعونیان تبعیت میکنند، این دستاورد استعمار است. همان غربگدایی که الان دچارش هستیم میان مسلمانان و جهانیان.
قبلاً در پست آبگوشت بزباش در موردش نوشته بودم.
رزق مجدد: در صفحه قرآن امروز از آیات ۵۱ تا ۵۹ سوره قصص به این آیه برخوردم: (ای رسول ما، با آنکه تو هادی خلقی) چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است.(۵۶)
آخی همین چند روز پیش در ویراستی صحبتش بود که گفتم هدایت با خداست و استادی و شاگردانش هو کردند مرا. تشویقم میکردند با تلمذ در نزد این استاد به قرآن و دین جدیدی برسم. کد واژههای آشنا.
در ویسگون دیدم دو کاربر در دو استوری متفاوت نوشتهای و صوتی، این «خلیها علی الله» را آیه و سخنی از طرف خدا (خوشبینانه حدیث قدسی) قالب کردند به مخاطب.
اما این جمله از این ترانه عربی و شعری از مأمون الشناوی است.
مراقب باشید هر کلام عربی آیه قرآن نیست، حدیث نیست. من این ترانه را نشنیده بودم ولی قرآن که خواندم. روز دوم که دیدم رفتم جستجو کردم و دیدم بعله.
البته آن دوستان محترم پذیرفته و با تشکر پاک کردند ولی از اقوام من اگر بودند مثلاً مسبوق به سابقه میگفتند مهم این است که حرف قشنگی است.
رزقم از آیات ۲۲ تا ۲۸ سوره مبارکه قصص:
۱) طبق آیات ۲۲ و ۲۴ حضرت موسی علیه السلام غرق در توکل به خداوند بود.
۲) آقای جوادی آملی میگفت: حضرت شعیب علیه السلام بسیار برای خداوند میگریست، طوریکه نابینا میشد و خداوند او را دوباره بینا میکرد. چند بار تکرار شد. خداوند پرسید از ترس گریه میکنی؟ گفت از عشق. پس پروردگار به او گفت عزیزترین بندهام را برای خدمت به تو میفرستم.