مرا آفرید آن که دوستم داشت

۲۲ مطلب در دی ۱۴۰۳ ثبت شده است

صفحه ۳۸۸ قرآن کریم آیات ۲۲ تا  ۲۸ سوره مبارکه قصص را جای دیگری خواندم و آیه ۲۷ «قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَىٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ ۖ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِکَ ۖ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ و سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ.» نظرم را جلب کرد.

در پستی (+) درباره دعای حضرت آسیه این ظن را مطرح کرده بودم که آیا ایشان از محل تدفین حضرت هاجر کنار کعبه آگاه بوده؟ بعدها آقای عابدینی عزیز هم در برنامه سمت خدا اشاره کردند که انبیاء بنی‌اسرائیل از جمله حضرات موسی و سلیمان علیهم‌السلام حج به جا آوردند.

از جمله حضرت یعقوب علیه‌السلام به پسرانش برای ترویج با فرزندان عمویشان حضرت اسماعیل سفارش کرده بود (تَلمود) پس امکانش بوده.   اینجا هم حضرت شعیب مهریه دخترش را به جای سال، «حج» تعیین می‌کند:

«ثَمانِیَ حِجَجٍ» (به جاى هشت سال، فرمود: هشت حج)

 

که باز تو گویی تأیید ظن و حدس من است چون سفر برای حج یک سال طول می‌کشیده.

 

آیه ۲۸ سوره مبارکه قصص:

عبارت‌ «أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ» دو گونه معنا شده است؛ یکى این‌که مهریّه‌ دختر خواه هشت سال باشد و خواه ده سال، هیچ‌یک بر من ستم نیست و معناى دیگر این که بعد از پایان هر یک از این دو مدّت، اگر خواستم از نزد شما بروم نباید مانعى در کار باشد.

 

من همین مدّت قرارداد را مى‌مانم و بعد از آن اختیار با خودم مى‌باشد.

پیام: در قراردادها براى خود، اختیاراتى در نظر بگیریم و دست خود را در محورهایى بازبگذاریم. «أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ» (+)

 

و اما، در آیه ۲۷، همچنین سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ مرا یاد داستان حضرت موسی و خضر علیهم‌السلام انداخت. جستجو کردم دیدم با این شکل جمله‌بندی از لسان حضرت اسماعیل علیه‌السلام است:

سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (صافات: ۱۰۲)

که اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى یافت. 

جمله‌بندی حضرت موسی علیه‌السلام فرق می‌کند:

قَالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِی لَکَ أَمْرًا (کهف: ۶۹)

گفت: اگر خدا بخواهد، مرا صابر خواهى یافت آنچنان که در هیچ کارى تو را نافرمانى نکنم.

لحنی قاطع که کار دست حضرت می‌دهد با التفات به دعایی از حضرت سجاد علیه‌السلام. (لینک)

 

این را به صورت صوتی در کانال ایتایم (+) کار کرده بودم گفتم تا جایی که حافظه یاری می‌کند اینجا هم به اشتراک بگذارم. 

 

 

[جناب مجاهدی نقل می‌کنند:] روزی در خدمت آقای مجتهدی صحبت از این بود که گاهی سیم انسان وصل می‌شود و گاهی نه! ایشان فرمودند: ما غالباً تصور می‌کنیم که این ماییم که سیم خود را با عوالم ماورایی وصل می‌کنیم! ابداً این‌طور نیست! مثل این می‌ماند که یک سیمِ موییِ ضعیفی مستقیماً به ژنراتور مولد برق وصل شود! که در این صورت شاهد ذوب شدن آن خواهیم بود. سیم از آن طرف وصل می‌شود و جریان برقی که متناسب با «ظرفیت وجودی» ما باشد از آن عبور می‌کند و به ما منتقل می‌شود. این‌ها تمثیل است، و الّا سخن گفتن از سیم و جریان برق در تبیین ارتباطات معنوی درست نیست. 

 

بعد فرمودند: آقاجان! در «مبدأ فیض» هیچ بخلی نیست. فیاض علی الاطلاق، علی الدوام فیض خود را بر عوالم هستی می‌بارد و هر موجودی به اندازهٔ سعهٔ وجودی و استعداد فطری‌ای که دارد از آن بهره‌مند می‌شود.

 

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ، لاله روید و در شوره‌زار، خَس

 

در محضر لاهوتیان | زندگینامه عارف بصیر، جعفر آقای مجتهدی/ ص. ۱۹۸

 

* نام شاعرش را پیدا نکردم.

 

در صفحه ۲۶۱ قرآن کریم آیات ۴۳ تا ۵۲ سوره مبارکه ابراهیم به این آیات رسیدم.

وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ (ابراهیم: ۴۶)

به یقین آنان تمام مکر خود را به کار گرفتند، ولى مکر و حیله‌ آن‌ها نزد خداست گرچه کوه‌ها از مکرشان از جا کنده شود.

 

«إِنْ»: می‌تواند حرف نفی یا حرف شرط باشد. «اِن کَانَ»: نبوده است. اگر بوده باشد. اگر (إِنْ) حرف شرط باشد معنی آیه چنین می‌شود: آنان به نیرنگ نشستند و توطئه چیدند و خدا از نیرنگشان باخبر بود و آن را باطل و خنثی کرد، هرچند که نیرنگشان آن اندازه بزرگ و سترگ بود که می‌توانست کوهها را از جای برکند. (منبع)

 

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ (ابراهیم: ۴۷)

پس مپندار که خدا در وعده‌اش با پیامبرانش وفا نمی‌کند؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام است. 

 

در جای دیگری خداوند خطاب به مسلمانان و پیروان حضرت محمد صلوات الله علیه و آله می‌فرماید شما ندیدید پیامبران و پیروانشان را که به درجه‌ای رسیدند که با خودشان گفتند آیا خداوند ما را فراموش کرده و یاوری نداریم؟ (نقل به مضمون) این دو آیه نهایت توکل به قدرت شکست ناپذیر و انتقام گیر خداوند است. همان توکلی که امام خامنه‌ای در سخنرانی‌هایش با باوری قلبی و مطمئن به زبان می‌آورد. اینکه اصلاح‌طلبان و نو اصلاح‌طلبان اصولگرای سابق یا هر اسم سخیف دیگری که لایقشان هستند، می‌خواهند کودتای نرمی انجام دهند، آن نگرانی که در قلب ایجاد می‌کند را با توکل به خداوندی که قلب امام خمینی و امام خامنه‌ای را تسخیر کرده، آنچنان که لایق پروردگار است از بین می‌برد. 

گیرم شما هنوز در بند انتخابات مانده‌اید و گمان می‌کنید ۱۴ میلیون نفر که آگاهانه و قاطعانه به شما نه گفته‌اند، در بند نام یک کاندیدا هستند، همان فریبی که در دوره انتخابات با تمام قدرت به کار بستید ولی آن ۱۴ میلیون را مصمم و نیرومندتر مقابل خود دیدید.

 

این اقلیت بسیار نیرومند، (+) فریب این تخریب‌ها و دست و پا زدن‌ها برای تحریف اذهان انقلابی‌های اصیل ۵۷ی را نخوردند و نخواهند خورد. این ۱۴ میلیون همان گونه که امام خامنه‌ای درباره مقاومت و گسترش آن صحبت می‌کند، گسترش خواهد یافت و با یاری پروردگار آسمان‌ها و زمین نیرنگ شما را باطل خواهند کرد. ان‌شاءالله. 

 

 

 

نگاه به نامحرم، علاوه بر نگاه‌کننده، بر نگاه‌شونده هم «اثر وضعی» دارد.

در روایت آمده است که خدا برای هر چشم، دو پلک قرار داده؛ یعنی انسان به ازای هر چشم، یک عامل نگاه و دو عامل نگه‌دارنده دارد! یعنی بیشتر از این که نگاه می‌کنیم، باید نگاهمان را کنترل بکنیم.

 

حجت الاسلام سعید دسمی/ پیاده شده سخنرانی 

 

 

 

آندره‌کوچکه هر چه‌قدر هم که بی‌سروپا بود، به هر حال ماهی ۳۵ فرانک مزد می‌گرفت. از این بیشتر نمی‌شد ازش بهره‌کشی کرد… پدرم مخ خودش را داغان می‌کرد که ببیند من در آینده چه‌کار می‌توانم بکنم؟ چه‌طور می‌توانم گلیم خودم را از آب بکشم بیرون… دیگر عقلش جایی قد نمی داد… چیزی که مسلم بود این بود که به درد کار اداری نمی‌خوردم… از خودش هم بدتر… تحصیلاتی که نداشتم، اگر در کار بازار هم شکست می‌خوردم دیگر کلکم کنده بود. دیگر باید عزام را می‌گرفت… التماس می‌کرد که کسی بیاید کمکم در حالی که من سعی خودم را می‌کردم…

 

به‌زور هم که شده بود علاقه و پشتکار نشان می‌دادم… ساعت‌ها زودتر از وقت می‌رفتم فروشگاه… برای جلب توجه… شب هم بعد از همه می‌رفتم خانه… با این همه نظر خوبی به‌ام نداشتند… کارم فقط خرابکاری بود… وحشت برم می‌داشت… مدام اشتباه می‌کردم...

 

باید این به سرت آمده باشد تا بفهمی ترس و اضطراب یعنی چه…. ترسی که مثل خوره می‌افتد توی اندرونت تا توی قلبت…

 

الآن‌ها اغلب به کسانی بر می‌خورم که ناراضی‌اند و غر می‌زنند… آدم‌های بی‌مایه بی‌خودی‌اند. کارشان گیر دارد… دستشان جایی بند نیست، الکی‌خوش‌اند… اعتراضشان اعتراض آدم‌هایی است که به دردی نمی‌خورند. رنج و زحمت پشتش نیست، بی‌پشتوانه‌ است… چون هیچ‌اند…

 

مرگ قسطی/ فردینان سلین/ صص. ۱۸۲-۱۸۳

 

حمیدرضا مقصودی نوشته: این چند ماه اونهایی که ۱۰۰ دلار دستمزد می‌گرفتند دستمزدشون شد ۶۰ دلار. چقدر ارزان شدیم برای خارجی‌ها. راحت‌تر می‌خرند. ارتشی‌ها و اداری‌های سوریه شده بودند ۲۰ دلار. راحت فروش رفتند. دقت کنیم.

 

امروز می‌خواستم در صفحه علمی‌ام در ویسگون، درباره فیلمی که از ‌محل عروج حضرت عیسی علیه السلام داشتم بنویسم. در جستجویی که انجام دادم به این منبع رسیدم. این زیارتگاه در قله جنوبی رشته کوه زیتون در اورشلیم قرار دارد. طبق آنچه در این سایت نوشته روی سنگی جای پای راست حضرت عیسی علیه السلام هنگام عروج بر جای مانده است. 

بنای یادبود اولیه این مکان در قرن هفتم میلادی توسط ارتش ساسانیان ویران می‌شود. سپس صلیبیون آنجا را با کلیسای هشت ضلعی بازسازی می‌کنند. در قرن دوازدهم میلادی صلاح الدین ایوبی آنجا را به مسجد تبدیل می‌کند. 

اگر این مسئله صحت داشته باشد، بعد از مقام ابراهیم علیه السلام و سنگی که جای پاهای مبارک ایشان بر جای مانده کنار کعبه مبارکه، این دومین اثر پا از پیامبری الهی در سرزمین مبارک اورشلیم است. 

برایم جالب بود گفتم با شما به اشتراک بگذارم. 

در قسمتی از مقاله آمده است (وقتی ۱۱ حواری در آنجا حاضر می‌شوند و شاهد عروج حضرت هستند): «و فرشتگان را می‌شنیدند که به آنها می‌گفتند: «ای مردان جلیلی، چرا ایستاده‌اید و به آسمان خیره می‌شوید؟ همین عیسی که از میان شما به آسمان برمی‌خیزد، همان گونه که او را دیدید که به آسمان رفت، خواهد آمد.» (اعمال رسولان 1:11).»

 

در دو صفحه ۴۷۱ و ۴۷۲ از قرآن کریم مومن آل فرعون در حضور فرعون و مردم با آنان جدل می‌کند یعنی استدلال می‌آورد:

 

۱) تعبیر «یا قوم» و نیز محتوا و آهنگ کلام وى حاکى از موقعیّت ممتاز او مى‌کند.

از طرفی استفهام در «ما لى ادعوکم ...» براى تعجّب است.

 

۲) «واو» در «و لقد جاءکم یوسف ...» واو قسم است، یعنى سوگند به خداوند، یوسف علیه‌السلام قبلًا با دلایل واضح و ... آمد.

 

۳) مؤمن آل‌فرعون، انسانى رشد یافته و قادر بر هدایت افراد، به راه رشد بود:

«وقالَ الَّذى امَنَ یقَومِ اتَّبِعونِ اهدِکُم سَبیلَ الرَّشاد»

 

۴) توطئه‌ها و نقشه‌هاى شوم فرعونیان، علیه مؤمن آل‌فرعون:

«فَوَقهُ اللَّهُ سَیّاتِ ما مَکَروا وحاقَ بِالِ فِرعَونَ سوءُ العَذاب‌(۱۹)

جمع آوردن «سیّئات» بیانگر تعدّد و گوناگونى مکرهاى فرعونیان است. (تفسیر نور)

 

زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى.خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت…

این نقاشی من ۲۸ ساله است. ثبت بر جریده‌ای. عملی از اعمال از سر محبتم به خاندان حبیب الله.

 

میلاد رضایی نوشته: «فرد عامل حمله تروریستی آلمان که دست کم ۱۱ کشته و ۱۰۰ زخمی برجای گذاشت دستگیر شد و مشخص شد اهل عربستان سعودی است.

البته آمریکا برای تنبیه عربستان سعودی فردا به یمن حمله می‌کند.

خیلی منطقی هست چون در 11 سپتامبر که افرادی که عربستانی بودند و عملیات تروریستی انجام دادند باعث شد که آمریکا به افغانستان و عراق حمله کند.

همینقدر معقول و منطقی»