پرچمی زنده، باد را لرزاند*
پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۵:۰۲ ب.ظ
«بیست سال پیش وقتی داستان «نگهبان چشمه» رو برای برادرزادهام تعریف میکردم گریه کردم. به مادرش گفته بود مگه موقع قصه گفتن آدم گریه میکنه؟
هنوز هم موقع گفتن از «سما» صورتم خیس میشه. سما؟ زنگی که به صدا در آوردی چرا مردم رو سر چشمه جمع نمیکنه؟»
*پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
میلاد عرفانپور
سلام
در مورد عکسها توضیح میدی؟