- ۰۴ مهر ۰۳ ، ۱۸:۵۵
- ۱ نظر
«اصلاحطلبان بعد از معامله نافرجام هستهای فهمیدند باید اسراییل رو عادی سازی کنند. حالا کی جرات داره این رو بگه؟!
آفرین، یک مجنون یا کسی که خودش رو به جنون زده. پروژه اینه.»
سلمان معمار
«اصلاحطلبان بعد از معامله نافرجام هستهای فهمیدند باید اسراییل رو عادی سازی کنند. حالا کی جرات داره این رو بگه؟!
آفرین، یک مجنون یا کسی که خودش رو به جنون زده. پروژه اینه.»
سلمان معمار
یکی نوشته: «همونطور که جراح و متخصص قلب وسط جراحی تیغ جراحی رو کنار نمیذاره، ادم عاقل هم وسط جنگ اسلحهاش رو زمین نمیذاره.»
«اینکه پزشکیان گفته حزب الله نمیتونه از خودش دفاع کنه ترجمه همون جمله ظریفه که اگر آمریکا یک دکمه بزنه زیرساختهای ما رو نابود میکنه
رذالت و حقارت جزء ذاتی اصلاحطلب هاست.»
حسین عباسیفر
آقا، شهید، خادم، میبینی چه شد؟ میبینی چه کردند؟این را گریان مینویسم. مانند برادرانمان در لبنان، غزه و یمن. تو هم گریان بخوان.
که آقای عراقچی تولد شجریان رو تبریک گفته؟ «تفنگت را زمین بگذار»؟
در ویسگون دیدم دو کاربر در دو استوری متفاوت نوشتهای و صوتی، این «خلیها علی الله» را آیه و سخنی از طرف خدا (خوشبینانه حدیث قدسی) قالب کردند به مخاطب.
اما این جمله از این ترانه عربی و شعری از مأمون الشناوی است.
مراقب باشید هر کلام عربی آیه قرآن نیست، حدیث نیست. من این ترانه را نشنیده بودم ولی قرآن که خواندم. روز دوم که دیدم رفتم جستجو کردم و دیدم بعله.
البته آن دوستان محترم پذیرفته و با تشکر پاک کردند ولی از اقوام من اگر بودند مثلاً مسبوق به سابقه میگفتند مهم این است که حرف قشنگی است.
«رسانه «النباء» متعلق به تکفیریها از درگیری تروریستهای داعش در جنگلهای قوسار آذربایجان خبر میدهد.
به گزارش النباء، در این سلسله تیراندازی ها ۸ تن از یگان ویژه حکومت علیاف کشته یا زخمی شدهاند.
علیرغم پوشش خبری اندک رژیم علیاف از این حادثه بررسیها نشان میدهد که بعد از کشته شدن مامور حوادث غیرمترقبه دولت در جنگلهای قوسار به دست تکفیریها، باکو برای حفظ حیثیت وارد درگیری موقت با وهابیها گشته و چند نفر از تکفیریهای ملل مختلف و نیروهای علیاف کشته و زخمی شدهاند.
مامور حوادث غیرمترقبه که صرفاً به دلیل تفریح به جنگل قوسار وارد شده بود ناخواسته سر از پادگانهای مخفی داعش در آذربایجان درآورد و به این علت به دست تکفیریها کشته شد.
رژیم علیاف پیش یک دهه است که با شرایط توافقی اجازه حضور، استقرار پایگاهها و مراکز آموزشی را در جنگلهای آذربایجان به وهابیت تکفیری داده است.
علاوه بر وهابیت آذربایجان پیش از ۷ هزار تکفیری آموزش دیده از ملیتهای مختلف در مناطق مختلف آذربایجان حضور دارند و با حمایت ترکیه و بعضی از کشورهای عربی و مدیریت آمریکا و اسرائیل منتظر دستور برای خرابکاری و ناامن سازی در منطقه و ایران میباشند.»
“مرکز مطالعات آذربایجان ”
میلاد رضایی (+)
همه دلمشغول مرگ غمبارشان بودند؛ از جمله خودم. یک اسپانیایی با چشمان غمگین، قربانی فردی با انگیزهای نامشخص شده بود. جوزف جراح مناطق جنگی بود؛ دستانش به قدری بد سوخته بودند که دیگر نمیتوانسته جراحی کند، لحظات پایانی عمرش به دختری دوازده ساله آموزش داده بود که چهطور ترکش را از ریه یک مجروح جنگی بیرون بیاورد. گفت حالا نگاهشون کنید و دستان بینقصش را رو به ما گرفت.
فرهاد گفت این به معجزه است. خودش بر اثر عفونت باکتری استافیلوکوک مقاوم به آنتیبیوتیک از پا در آمده بود.
از پنجره مردانی با یونیفرم نظامی میدیدیم که تفنگ به دوش خیابان را گز میکردند. این جا مکان ملتهاست؟ دولتها؟ همه همچنان درگیر نمایش مضحک وطنپرستی هستند؟ چینش قبیلهای مردم بر چه منوال است؟ آرزو کردم ناسیونالیسم مرده باشد. از همه تمایزات دیمیای که بین انسانها قایل میشوند، فرقگذاشتن بین آدمها بر اساس طول و عرض جغرافیایی مکانی که بر حسب اتفاق در آن متولد شدهاند همیشه به نظرم از بیمعناترینها بوده.
پرسیدم «کسی از نوع حکومت این جا خبر داره؟»
جوزف گفت «دموکراتیک.»
«آها، خب.»
«فاشیسم رو ترجیح میدی؟»
«نه، دموکراسی خوبه.» هر چند بدم نمیآمد محض تنوع یک حاکم مستبد روشنفکر را تجربه کنم.
استیو تولتز/ هر چه باداباد/ص. ۱۰۹
رزقم از آیات ۲۲ تا ۲۸ سوره مبارکه قصص:
۱) طبق آیات ۲۲ و ۲۴ حضرت موسی علیه السلام غرق در توکل به خداوند بود.
۲) آقای جوادی آملی میگفت: حضرت شعیب علیه السلام بسیار برای خداوند میگریست، طوریکه نابینا میشد و خداوند او را دوباره بینا میکرد. چند بار تکرار شد. خداوند پرسید از ترس گریه میکنی؟ گفت از عشق. پس پروردگار به او گفت عزیزترین بندهام را برای خدمت به تو میفرستم.