مرا آفرید آن که دوستم داشت

۴۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

رزقم از یک صفحه قرآن کریم امروز (آیات ۱۴ تا ۲۱ سوره قصص)

۱) حضرت موسی علیه السلام حکمت و علم دریافت کرده بود و طبق آیات این صفحه شیعیانی داشت. 

۲) آقای جوادی آملی: طبق آیه ۱۷، حضرت موسی علیه‌السلام جزء مُنعَم عَلَیهی است که ما در نمازهایمان از خداوند می‌خواهیم ما را در مسیر آنان قرار دهد: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّین»(حمد:۶_۷)

 

یعنی راه «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، همان راه موسی علیه‌السلام [است] که فرمود: «فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ».

 

درواقع ما روزی ۵ بار در نمازهایمان از خداوند می‌خواهیم که ما را در مسیری قرار دهد که هیچگاه یاور ظالمان و مجرمان و زورگویان عالم نباشیم.

 

پس نمازی نماز واقعی و مقبول است که نتیجه‌اش تبرّی قلبی و عملی از مستکبران و ظالمان عالم باشد.

 

 

یکی از بدترین عذاب‌های جهنمیان، تحیر و سردرگمی و نامعلوم بودن وضعیت آن‌هاست. یعنی به‌سادگی تکلیف آن‌ها را روشن نمی‌کنند. تا جایی که خودشان به مالک جهنم التماس می‌کنند که از خدا بخواهد تکلیف آن‌ها را مشخص کرده و زودتر نابودشان کند! «وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ؛ آن‌ها ندا در می‌‏دهند: اى مالک [جهنم، بگو] پروردگارت ما را بمیراند و نابود سازد!»

این همان وضعیتی است که الان جمهوری اسلامی و رهبران جبهۀ مقاومت برای صهیونیست‌ها ایجاد کرده‌اند. مطمئن‌اند که باید تقاص تجاوزات‌شان را پس بدهند، اما زمان و مکان و کیفیت و کمیت آن را نمی‌دانند. و عذاب سردرگمی کمتر از مرگ نیست.

 

احمدحسین شریفی

 

پ.ن: آیه ۷۷ سوره زخرف

 

از عطر گل محمدی مست

رفته‌ست دل ملائک از دست

 

همراه تو راه عرش پیمود

آن روح که با تو هم‌صفت بود

 

ناگاه به رغم راه‌دانی

داد از کف تاب همعنانی

 

در ساحت جلوه‌گاه قدّوس

از طیر فتاد بال طاووس

 

محبوب فکند برقع از رو

در خلوت او تو بودی و او

 

خواندند فرشتگان واله

صلْوات علی النّبی وَ آله

 

در جلوه شده فروغ سرمد

از طلعت رویت ای محمد(ص)

 

سعید سلیمان‌پور

 

*مطلع همین شعر

 

رزقم از آیات ابتدایی سوره مبارکه قصص:

۱) به حضرت موسی علیه السلام و قومش که از مستضعفان بودند چنان مکنتی داده می‌شود که فرعون و هامان و لشکریانش از آنها شکست بخورند. (آیات ۵ و ۶)

۲) به مادر حضرت موسی علیه‌السلام هم مانند حضرت مریم سلام الله علیها وحی می‌شود که فرزندش از پیامبران خواهد بود. (آیه ۷)

۳) فال نیک زدن چندین بار در قرآن آمده است، اینجا هم همسر فرعون فال نیک می‌زند و به راستی که برای او سبب منفعت می‌شود و منزلی نزد خداوند صاحب می‌شود. (آیه ۹)

 

«بیست سال پیش وقتی داستان «نگهبان چشمه» رو برای برادرزاده‌ام تعریف می‌کردم گریه کردم. به مادرش گفته بود مگه موقع قصه گفتن آدم گریه می‌کنه؟

 

هنوز هم موقع گفتن از «سما» صورتم خیس میشه. سما؟ زنگی که به صدا در آوردی چرا مردم رو سر چشمه جمع نمی‌کنه؟»

 

 

 

*پرچمی زنده، باد را لرزاند

شک ندارم زمان طوفان است

 

میلاد عرفان‌پور

 

گویا آقای اژه‌ای برای اثبات همراهی‌اش با دولت نفاق فائزه را به صورت مشروط آزاد کرده است تا من پولدار نشوم (+). البته از آن پابندی که به پای فرماندار قزوین بسته بودند هم خبری نیست.

 

رزق امروز از آیات پایانی سوره نمل: 

 

♦️مهم‌تر از انجام کار نیک در دنیا، بردن آن به صحنه‌ قیامت است:مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ (۸۹)

 

♦️پاداش‌هاى الهى برتر از کار ماست:فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها (۸۹)

 

♦️بالاتر از عذاب، خوارى انسان است: فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ (۹۰)

کسانى که بعد از شنیدن حقّ، روى خود را از آن بر مى‌گردانند، در آن روز با صورت به دوزخ مى‌افتند.

 

تفسیر نور (+)

 

دهان مأمور اداره کاریابی خیلی کوچک بود، آن قدر که بعید بود در جایگاه یک منفذ کارکرد داشته باشد. به همه آدمه‌ایی فکر کردم که با کارهایشان باعث شده بودند مرگ زودتر به استقبالشان بیاید و تصور کردم وقتی مجبور شده‌اند از قبر یک‌راست بروند اداره کاریابی چه حالی داشته‌اند.

گفتم «من مشمول هیچ جور مستمری تأمین اجتماعی نمیشم؟»

مأمور گفت «دیگه نه. کسر بودجه داریم. این جا نوشته فیلم بردار عروسی بوده‌ای، شغلت این جا به درد نمی‌خوره. تو چیزی داری که ما به‌اش می‌گیم مجموعه مهارت‌های غیرقابل انتقال. به من بگو دیگه چه کارهایی کرده‌ای.»

«نمی‌خوام راجع به کارهایی که کرده‌ام حرف بزنم، چون دوست ندارم دوباره انجام‌شون بدم.»

«قابل قبول نیست.»

«ببخشید.»

هنوز هیچی نشده به بن‌بست رسیدیم. پشت سرش چند قفسه قرار داشت که چیزی داخل‌شان نبود جز یک مشت گیره کاغذ به شکل بولداگ و یک لیوان قهوه‌خوری. فکر کردم این عالم اموات باورنکردنی است، چون چه کسی می تواند جایی تا این حد مبتذل را حتی تصور کند؟ هیچ‌چیز اعجاب‌آوری نداشت؛ حقیر بود و بوروکراتیک. فکر کردم همه عمرم پدر خودم را در آوردم و هرگز نتوانستم هدفی از زندگی‌ام بیرون بکشم. کار کردن همیشه مرا به این نتیجه رسانده بود که از پس هیچ کاری برنمی‌آیم، در هیچ قالبی نمی‌گنجم، و هر بار که کارت خروج می‌زدم حس می‌کردم دارم زندگی اشتباهی را زندگی می‌کنم.

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ص. ۱۰۲

 

آیا اصحاب جمل، هنوز چون رعد در خروش و چون برق در درخشش هستند؟ 

زیرا نه طلحه کشته شد و نه زبیر. انگار کن نزدیک باریدنند.

 

 

اعتقاد دارم اصطلاح احتراق خودبه‌خودى ابداع کسانى است که مى‌خواهند یک نفر را آتش بزنند و بی‌آنکه کسى بیندشان بزنند به چاک و کسى هم پى‌شان را نگیرد.

این‌که چیزى به اسم شاهد قابل‌اعتماد وجود خارجى ندارد و همه‌ تجلیات عرفانى خودمولّدند، براى همین است که حضرت مسیح بر بودایان متجلى نمى‌شود و بودا بر مسیحیان و در تاریخ حتى یک مورد گزارش نشده که حضرت محمد بر یک خاخام ظاهر شده باشد.

اصولا اعتقاد دارم همان کسانى که فکر می‌کنند قدرت‌هاى ویژه دارند، حتى معمولى‌اش را هم ندارند. 

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ۵۸ ـ ۵۷