ایجاد قلعه خیبر جدید در عربستان
پایگاه نظامی ینبع: پروژه جنگ صلیبی نوین در حجاز
میلاد رضایی | کانال ایران شهر خورشید
برای شنیدن تحلیل(+)
تحرکات اخیر ایالات متحده آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا، بهویژه در شبهجزیره عربستان، بیانگر شکلگیری ساختاری نوین در دکترین دفاعی و هجومی این کشور است. برخلاف الگوهای سنتی درگیریهای مستقیم یا نیابتی، آنچه امروز در حال وقوع است، برنامهریزی برای نوعی نبرد ترکیبی و چندلایه است که در آن ابعاد نظامی، روانی، مذهبی و رسانهای بهصورت همافزا عمل میکنند.
در چند سال اخیر شاهد آن بودیم که طرحهای آمریکا برای حذف ایران و محور مقاومت با شکست مواجه شده است ولی دشمن هرگز خسته نمیشود چراکه بحث یک جنگ موجودیتی برقرار است.
به همین دلیل شاهد تغییر نوع ساختار جنگ علیه ایران هستیم که در تحلیل قفقاز کامل توضیح خواهم داد و به همین دلیل پس از شکست مجدد عملیات مستقیم آمریکا و اسرائیل علیه ایران و عقبنشینی متقابل این کشورها در برابر توان پاسخگویی نظامی ایران، رویکرد جدیدی در حال اتخاذ است.
آمریکایی ها به خوبی میدانند اگر این حمله ادامه پیدا کند دیگر خبری از شلیک محدود چند موشک نخواهد بود. در صورت تکرار چنین رویاروییهایی، پاسخ ایران میتواند در قالب صدها موشک باشد، آن هم از فاصلهای نزدیک و حتی با استفاده از قایقهای تندرو یا موشکهای برد کوتاه.
در چنین شرایطی، آمریکا برای ادامه مقابله خود با ایران نیازمند پایگاهی ایمن است. از نظر برد چنین پایگاهی وجود ندارد و آمریکایی ها نیاز به یک بازدارندگی جدید دارند آن عدم اراده شلیک موشکهای ایران است؛ و از نگاه آمریکا، عربستان سعودی گزینهای ایدهآل از منظر سیاسی و مذهبی محسوب میشود.
برای اینکار آنها پایگاه ینبع در نزدیکی مدینه را انتخاب کرده اند با موقعیت، کارکرد و پیامدهای بسیار متفاوت نسبت به پایگاه های دیگر خود!!
پایگاه نظامی ینبع که سه سال پیش بهعنوان بخشی از چتر حفاظتی خاندان آلسعود در مقابل موشک های یمنی ساخته شده بود امروز به خط دفاعی اصلی متحدان آمریکا در منطقه تبدیل شده است.
و بعد باز شدن قفل شلیک موشک های ایران به پایگاه های آمریکا در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس امروز به یکی از مراکز اصلی فرماندهی و پشتیبانی ایالات متحده بدل شده است.
موقعیت جغرافیایی این پایگاه در نزدیکی شهر مقدس مدینه و دسترسی مستقیم به دریای سرخ، بُعدی فراتر از مزیتهای لجستیکی به آن میبخشد و آن را به یک "قلعه نامرئی" در دل حساسترین منطقه مذهبی جهان اسلام تبدیل میکند.
در لایه اول، این پایگاه نقش سنتی ذخیره مهمات، تجهیزات زرهی، خودروهای نظامی و پشتیبانی لجستیکی را ایفا میکند؛ اما لایه دوم، شامل کارکردهای روانی و تبلیغاتی پیچیدهتری است.
درواقع از روز اول مکان ساخت این پایگاه به این علت انتخاب شده بود که بین این پایگاه و یمن شهرهای مدینه و مکه قرار داشته باشد و آنها از منطقه مقدس به عنوان یک سپر مذهبی استفاده کرده اند
امروز نیز تجهیز و گسترش سریع این پایگاه در بندر ینبع و نزدیکی مدینه حاوی یک یک راهبرد دوگانه است.
از یکسو امکان پاسخ به حملات ایران و انصارالله را فراهم میکند؛ و از سوی دیگر، هرگونه واکنش نظامی مقاومت به آن، میتواند در قالب «حمله به سرزمینهای مقدس» یا "حمله سپاه ابرهه " تصویرسازی شود.
نمونه آن، واکنش رسانهای سعودیها به حمله موشکی انصارالله به جده است که بلافاصله ادعا کردند هدف، کعبه بوده است.
این اقدام، نهتنها از مقاومت مشروعیتزدایی میکند، بلکه آن را در برابر افکار عمومی اهل سنت نیز قرار میدهد. بدین ترتیب، جنگ ژئوپلیتیکی کنونی بین ایران به عنوان نماینده مسلمانان و ظلم ستیزان جهان علیه اسرائیل به عنوان نماینده ظلم و استبداد و تکبر به یک جنگ فرقهای درون اسلام بدل میشود؛ یک تله روانی تمامعیار برای نابودی اتحاد ایجاد شده مسلمانان علیه اسرائیل و راهی برای از بین بردن محبوبیت ایران در بین جهانیان خصوصا مسلمانان اهل سنت که با شلیک هر موشک ایرانی به شدت افزایش یافته است.
اما هدف اصلی دیگر آمریکا یا هژمون غرب از تجهیز این پایگاه بازآرایی خطوط حمله و دفاع آمریکا در غرب آسیا است.
با شکلگیری یک کمربند جدید از پایگاههای نظامی آمریکا از یونان، فلسطین اشغالی، اردن، و عربستان شاهد شکل گیری خط دوم دفاعی هژمون غرب در مقابله با ایران و یارانش در محور مقاومت هستیم که بعد از حمله موشکی ایران به قطر دیگر پایگاه های آمریکایی در کشورهای حاشیه خلیج فارس کارایی خود را از دست داده اند و نیاز به طراحی چنین خطی است که حداقل از برد موشک های کوتاه برد ایران در امان باشند و از خط مقدم جنگ دور شوند.
اکنون در ینبع، ساختار تازهای از حملونقل تجهیزات از کانال سوئز، دریای مدیترانه و پایگاه هوایی شاهزاده سلطان در حال انجام است.
پایگاه ینبع در این طرح ، نقش پایگاه عملیاتی مرکزی در عملیات زمینی و تدارکات در مناطق هدف از جمله سوریه، عراق و ایران ایفا میکند. این بدان معناست که آمریکا، حتی در صورت بسته شدن تنگه هرمز، مسیر جایگزینی برای تحرکات نظامیاش دارد.
نکته مهم اینجاست که عقب نشینی آمریکا از پایگاه های کشورهای حاشیه خلیج فارس به سمت خط دوم ما شاهد این هستیم که دیگر آمریکا به این نتیجه رسیده باید از حالت جنگ نیابتی خارج شده و به صورت رسمی به جنگ ها ورود نماید و چون ایران تنها کشور غیر هسته ای در بین اتحاد محور شرق هست برای مردم آمریکا نیز قابل هضم تر است و خیال فرماندهان آمریکایی راحت تر است.
ساخت این پایگاه و ماهیت آن، حاکی از درک عمیق آمریکا از شکست نسبی پروژههای جنگ نیابتی در منطقه و آمادهسازی برای فاز بعدی جنگهای مستقیم هژمونهاست.
از این منظر، اقدام آمریکا را باید بخشی از روند ورود رسمی به دوره "جنگهای منطقهای" تحلیل کرد.
در این چارچوب، حضور روزافزون چین در کنار ایران و عدم تمرکز بر پروژههایی مانند «کریدور عربمد» نیز قابل فهمتر میشود. زمانی که زمین بازی از سطح رقابتهای اقتصادی به درگیریهای تمدنی ارتقا مییابد، اولویتها نیز تغییر میکنند.
ایران و یارانش در محور مقاومت مقاومت باید برای این پایگاه قبل از آنکه تثبیت شود فکر جدی بکنند که به دلایل امنیتی امکان ارائه پیشنهادات مستقیم نظامی در یک رسانه عمومی وجود ندارد اما به صورت غیر مستقیم چندین راهکار ارائه میگردد.
ایران هرگز نباید نقش رسانه و بازدارندگی غیرمستقیم در تقابل با آمریکا را دستکم بگیرد.
جایگاه راهبردی ینبع نه تنها از منظر نظامی بلکه از منظر رسانهای نیز باید هدف قرار گیرد.
محور مقاومت میتواند به سراغ افکار عمومی مسلمانان رفته و آنها را نسبت به سوءاستفاده آمریکا از مقدسات اسلامی آگاه کند.
تمام دنیا باید بدانند که آمریکا میخواهد یک جنگ صلیبی جدید ایجاد کند و تبدیل پایگاه ینبع به «قلعه خیبر جدید» میتواند هزینههای رسانهای و روانی عظیمی را به آمریکا تحمیل کند.
درواقع ینبع، نماد ورود هژمون غرب به فاز جدید نزاع تمدنی جدیدی است که در جهان و منطقه ما در حال رخ دادن است.
پایگاه نظامی ینبع نهتنها یک تأسیسات نظامی است، بلکه نماد استراتژیای گسترده برای حمله دشمن از دل دین، با پوشش مذهبی و سلاح رسانه است.
البته دقت بفرمایید که آمریکا از همان ابتدا با ایجاد این پایگاه در چنین موقعیتی ، بهوضوح ایران را بهعنوان یک هژمون نظامی جدی پذیرفته و خود را برای مواجهه مستقیم آماده کرده است .
در چنین شرایطی، محور مقاومت باید با ایجاد یک مرکز فرماندهی مشترک منطقهای برای مدیریت جنگهای تمدنی، خود را برای مراحل بعدی آماده سازد. زیرا اکنون در نقطهای ایستادهایم که هر تصمیم، تعیینکننده آیندهای میان تجزیه یا تثبیت یک امپراطوری بزرگ اسلامی است.
یاعلی
تیرماه ١۴٠۴
میلاد رضایی