- ۰۶ دی ۰۳ ، ۲۲:۱۳
- ۰ نظر
حمیدرضا مقصودی نوشته: این چند ماه اونهایی که ۱۰۰ دلار دستمزد میگرفتند دستمزدشون شد ۶۰ دلار. چقدر ارزان شدیم برای خارجیها. راحتتر میخرند. ارتشیها و اداریهای سوریه شده بودند ۲۰ دلار. راحت فروش رفتند. دقت کنیم.
حمیدرضا مقصودی نوشته: این چند ماه اونهایی که ۱۰۰ دلار دستمزد میگرفتند دستمزدشون شد ۶۰ دلار. چقدر ارزان شدیم برای خارجیها. راحتتر میخرند. ارتشیها و اداریهای سوریه شده بودند ۲۰ دلار. راحت فروش رفتند. دقت کنیم.
یلدا چه فرقی داشت با شبهای دیگر
جز یک دقیقه بیشتر دلتنگ بودن
مهدی صفییاری
این کاریکاتور سال ۱۹۵۸ در مجله طنزی در اسلوواکی منتشر شده.
کاریکاتور و توضیحش را آذر ماه ۹۵ از اینستاگرام آقای اسدالله امرایی برداشتم.
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
دوستان تو سه شخص هستند و دشمنان تو نیز؛
سه شخصْ دوستانِ تو: دوستِ تو و دوستِ دوستِ تو و دشمنِ دشمنِ توست.
و دشمنانت: دشمنِ تو و دشمنِ دوستِ تو و دوستِ دشمنِ توست.
حکمت ۲۹۵
پزشکیان میدانم خودت گفتی نمیفهمی ولی بفهم. حرکه گذاری هم کردم که اشتباه نکنی.
تو را من چشم در راهم
در آن هنگام
که خندد باد پاییزی میان شاخههای بید
و باران
بشوید خون این قتل عام بی امان را
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم،
تو را من چشم در راهم.
*استفاده از یک بیت شاعری دیگر و سرودن شعر دیگر را تضمین گویند. البته من بیشتر از یک بیت استفاده کردم.
فعل «سایماخ» در ترکی به معنای «شمردن، به حساب آوردن و اعتنا کردن» است.
یک مثلی/متلی هم داریم که پول را هر چقدر بشماری کم میشود، به نظرم «آدم»ها را هم وقتی که «بشماری»، «کم» میشوند.
*از آنجا که ترکی هنر است. (+)
إذا أرَدتَ أن تُصادِقَ رَجُلاً فَأَغضِبهُ، فَإِن أنصَفَکَ فی غَضَبِهِ، و إلاّ فَدَعهُ.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام: هرگاه خواستی با کسی دوستی کنی، او را خشمگین کن. پس اگر در حال خشم نیز با انصاف با تو رفتار کرد، [با او دوستی کن] و گرنه رهایش ساز.
شرح نهج البلاغه: 20/325/725
داشتم دومین معجون را میخوردم. به شدت خوابم میآمد و با خودم فکر میکردم چرا مزه معجون را نمیفهمم؟ در همان حال به دکتر توتونچی گفتم شما چطوری با یک جمله منظورتان را میرسانید من ۳ صفحه مطلب مینویسم بعد باید ۱۰ صفحه برایش توضیح بنویسم.
*اشاره به این مطلب (+)
میخواست برود ولی نمیتوانست. چیزی همچنان او را سر جایش نگه داشته بود. «خیلی چیزها راجع به من و گریسی هست که تو ازشون بیخبری. تا ابد هم بیخبر میمونی، مگر این که خودم بهات بگم. بگم؟ مدتهای طولانی به چشمان هم خیره میموندیم. رمانتیک بود یا رمانتیک کاذب بود؟ بهانه بود برای حرف نزدن؟ مثل وقتهایی که آدم یکی رو میبوسه چون از حرفزدن آسونتره؟ تظاهر هم میکنی که انگیزهات شور و عشقه؟ ولی در واقع اضطرابیه که نقاب شور و عشق به چهره زده؟»
استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص.۳۵۷
لیلای لیلی نوشته: «اسراییلیها امروز مردی را که نوعی سیستم کشاورزی خودگردان را برای مقابله با گرسنگی در غزه ایجاد کزده بود را کشتند.
اسراییل هر کسی را که ذرهای موجودیت و با فعالیت علمی، تخصصی، فرهنگی، دانشگاهی، یا خدماتی داشته باشد میکشند.
نانواییها را بمباران میکنند
جنایتکاران روانی.»