مرا آفرید آن که دوستم داشت

۱۲۶ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

صفحه را باز می‌کنم که چیزی بنویسم. در واقع بگویم تا این تکنولوژی که کفار برایمان ساخته‌اند بنویسد. ویل دورانت در تاریخ تمدن می‌نویسد ایرانیان تن به کار نمی‌دادند چون ثروت بسیار داشتند پس پول می‌دادند تا یونانیان و کاربلدان دیگر برایشان کار کنند، بسازند و چه بسا اختراع کنند. ما چه چیزمان از اعقاب هخامنشی خودمان کم است؟

 

به جانگابازها فکر می‌کنم که قبلاً هم نوشته بودم حوصله‌شان سر رفته است (+) می‌آیم بنویسم اما نوشتنم نمی‌آید. مثل کسی هستم که یک پازل ۲۰۰۰ تکه‌ای را با مهارت تمام چیده است و حالا که باید شاید آخرین تکه را سر جایش بگذارد احساس می‌کند «چه کار بیهوده‌ای!» چون فراموش کردم حساب این را بکنم که چطوری می‌خواهم قابش کنم؟

 

من آخرین قطعات را سر جایش نمی‌گذارم. چون دانای کل این داستان منم و دوست دارم پا در هوا ماندن آنها را تماشا کنم. دانای کل هم نبودم بچه سرتق که می‌توانم باشم.

 

در ویسگون درباره دستگاه گوارش و حرکات دودی مری و معده و روده‌ها مطلبی کار کرده بودم. دانش آموزی پرسیده بود این همان حرکت کرمی است؟ بعد لطف کرده و از کتاب درسی برایم عکس گرفت فرستاد که حرکات دودی را حرکات کرمی فید کرده بود. با همکاران که در میان گذاشتم گفتند احتمالاً کار حداد عادل است. عالمان خارجی هم بیخود می‌کنند می‌نویسند اسموکینگ، از این پس باید بنویسند ورم شیپد.

 

هر شب ساعت ده و نیم سریال «با سال تماس بگیر» را تماشا می‌کنیم. ادامه سریال بریکینگ بد است. مریضش شده‌ایم. کاش فقط یک فریم والتر وایت یا جسی پینک را هم نشان می‌داد.

 

چند ماه پیش علیرضا به مادرش گفته بود به این نتیجه رسیده است ه خوشی‌های دنیا خیلی کوتاه است. از کجا به این نتیجه فاخر رسیده بود؟ از اینجا که رفته بودند گردش و خیلی به او خوش گذشته بود اما بعد مریض شده بود و همه آن خوشی پریده بود.

 

نمی‌دانم اینجا درباره کتاب سفر به انتهای شب نوشتم یا نه که مشغول خواندنش هستیم. کتاب تلخی است. با اشارات فراوان به جزئیات. دیوانه کننده است و البته رشک برانگیز. لابلای جملات خلبان را کشف کردم.

 

گفتم خلبان، یاد حماسه خلبان در سفر به بیروت افتادم آن هم با عینک طبی. سفر پرمخاطره‌ای بوده و باید هم عکسش را قاب می‌کردند و با آن عکس یادگاری می‌گرفتند. بهتر از عکس یادگاری با موگرینی بود. نبود؟

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ (توبه:۳۶)

 

شمار ماه‌ها در نزد خدا، در کتاب خدا از آن روز که آسمانها و زمین را بیافریده، دوازده است. چهار ماه، ماه‌هاى حرامند.

 

 

تقویم بهائی توسط سید علی محمد باب (مؤسس دیانت بابی) از سال ۱۸۴۴ میلادی آغاز شده‌است. سال بهائی مانند سال خورشیدی ۳۶۵ روز است که از ۱۹ ماه ۱۹ روزه تشکیل شده است که جمعاً ۳۶۱ روز می‌شود و چهار روز باقیمانده که در سال‌های کبیسه پنج روز می‌گردد، به ایام هاء مشهور است. (+)

 

کثیف‌تر از بهاییت فرقه‌ای هست؟

روز چهارشنبه هفته گذشته صبح زود در دانشکده دندانپزشکی وقت داشتم. تا ساعت ۱۲ طول کشید. با اینکه صبحانه نخورده بودم اما توی ماشین که نشستیم دیدم دلم طاقت نمی‌آورد. آنقدر گفتم تا امیر آقا موافقت کرد رفتیم بیمارستان دیدن همکارانم.

 

هیچکدام انتظار نداشتند و همینش خوب بود. البته بیشتر همکاران بازنشسته شدند ولی باز تعدادی را از نزدیک دیدم و کلی انرژی گرفتم.

 

مخصوصاً یکی از همکارانم گفت که یک چیزی از من به یادگار نگه داشته و رفت و با یک تکه چسب کاغذی که من رویش یک شاخه گل رز کشیده و تاریخ زده بودم را آورد که برای اولین بار از کمدش می‌کند. لوکو پلاست دیگر از چسبیت درآمده بود. تاریخ پای نقاشی سال ۸۴ بود تقریباً ۲۰ سال پیش.

 

اینکه بچه‌ها به من می‌گفتند یادت هست در مورد ما چه می‌گفتی یا چه نظری داشتی و حرف‌های مرا به خاطر سپرده بودند قلبم را به تپش انداخته بود. یادم رفته بود که از ۸ صبح بیرونم و چیزی نخوردم.

 

همان همکار عزیزم زحمت کشید و یک لیوان سوپ بیمارستانی را قاشق قاشق به من خوراند. اما انقدر ذوق زده بودم که اصلاً احساس گرسنگی هم نمی‌کردم.

 

در تمام طول مدتی که بیرون بودیم راحت نشسته بودم و دیگر مثل قبل سُر نمی‌خوردم پایین و می‌دانستم چرا و هر لحظه برای دو دوست عزیز و همکار قدیمی‌ام که برای بهبود وضعیت جسمی من زحمت می‌کشند دعا کردم.

 

راستی برای اسپاسم شدید عضلات بین دنده‌ای سمت راستم می‌خواستم بروم پیش دکتر نجمی برای تزریق بوتاکس. ولی گویا به خاطر تحریم هواپیمایی ایران، بنده خدا امکان برگشتن به ایران را فعلاً ندارد. علی برکت الله به دولت سوم روحانی.

 

اگر حساب و کتاب کنید، می‌فهمید که اصطلاح "برای خیر عمومی" موتور محرک فقط سه درصد از ماست. در نهایت کار ما به اینجا رسیده که فقط دو انتخاب برامون باقی بمونه. یه مرگ خوب می‌خوایم یا نه؟

 

استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۳۲۵

 

استاد رحیم‌پور ازغدی در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گوید زمان جنگ فقط ۳ درصد از مردم در جنگ شرکت کردند. امان از این سه درصد. 

 

این پوستر انتخاباتی خاتمی است. در ویراستی کسی در جواب دیکری منتشر کرده بود. چقدر دنبالش بودم. آن موقع دقت نکرده بودم جالب است که در پوستر دو تا سید بالایی دارند گریه می‌کنند این یکی سید دارد فکر می‌کند.

 

باغیان رسانه بلد. مثل عکسی که یکی از نشریات‌شان از شهید سنوار گذشته زیر تیتر بزرگ یک مطلب دیگر «بوق ممتد پوچی». اما خیلی ریز روی عکس شهید تیتر دیگری زده است.

امام خمینی: ما خود چارچوب جدیدی ساخته‌ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‌ایم. از هر عادلی دفاع می‌کنیم و بر هر ظالمی می‌تازیم، حال شما اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید.

 

صحیفه نور/ جلد ۱۱/ص. ۱۶۰

 

در مدل حکمرانی الهی آحاد ملت‌ها به خداوند اعتماد می‌کنند چرا؟ چون ایمان دارند که: " إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ " و وقتی خداوند می‌گوید به شیطان اعتماد نکنید، یعنی هر کسی که اعمال و رفتارش برابر با سیره الهی نیست قابل اعتماد نیست لذا هر مسئولی بیاید خدایی عمل کند به او اعتماد می‌کنند، تا کی؟ تا روزی که خدا محور عمل بکند.

امام خمینی رحمت‌الله‌علیه زمانی که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را تفویض کرد فرمود تا موقعی که خدا محور عمل کنی به تو اعتماد می‌کنیم. الان هم هر رئیس جمهوری که تفویض می‌شود تا روزی که عملکرد او بر اساس بندگی خدا و خدمت به خلق خدا باشد مورد اعتماد است. لذا نظام جمهوری اسلامی عقد اخوت با هیچ فردی نبسته و اعتمادمان بر اساس تقواست.

 

حجت الاسلام ماندگاری برنامه سمت خدا ـ ۱۷ مهر ۱۴۰۳

 

کسی نوشته: «پارسال شایعه شد که حماس بیمارستان المعمدانی رو بمباران کرده تا بندازه گردن اسرائیل‌. بعضی از کاربرهای توییتر داشتن خودشون رو پاررره می‌کردن که حماس جنایتکاره و فلان. الان اسرائیل آدمِ زنده رو آتیش میزنه و اینا هیچی نمیگن!

 

جدی حس می‌کنم خیلی‌ها برده‌ی اسرائیل شدن. اختیاری ندارن.»

یاد تو افتادم. از قرآن پاره پاره‌ات چه خبر؟

 

بعد از سفر خلبان به بیروت یک حزب جدید ایجاد شده به اسم منقلبون. منقلبون می‌گویند با اینکه قبلاً با خلبان مشکل داشتند و مثلاً به جلیلی رأی دادند، اما اکنون بسیار پشیمان شده و دستبوس خلبان شجاع هستند. هر کسی هم که غیر از این فکر کند بودجه بگیر صهیونیست‌ها است و درک سیاسی ندارد و چه بسا احمق است.

 

اکنون در کنار اصلاح طلبان و نواصولگرایان، که زیر چتر وفاق جمع شدند و گروه انقلابی، منقلبون هم اظهار وجود کردند.

 

ما هم گفتیم باشد تا دولتتان بدمد.

 

یکم: کشیش ایوانجلیست فارسی زبان در کلیسا مفتضحانه کودک کشان صهیونیستی را تبرئه می‌کند (فیلم) سپس رو به مسلمانان می‌گوید پای الله آنقدر بایستید که علف زیر پایتان سبز شود.

اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردی ما پای الله می‌ایستیم تا زیر پایمان علف سبز شود. علفی که از زیر آن نهرهایی روان است و بالای سرمان درختانی که از بس انبوه هستند به سیاهی می‌زنند، و هرچه هوس کنیم آماده است.

 

دوم: در صفحه قرآن کریم آیات ۶۴ تا ۶۹ سوره مبارکه عنکبوت و ایات ابتدایی سوره مبارکه روم رزقم این آیه بود: کسانى را که در راه ما مجاهدت کنند، به راه‌هاى خویش هدایتشان مى‌کنیم، و خدا با نیکوکاران است.(عنکبوت: ۶۹)

 

بله هدایت خداوند کشکی کشکی نیست، دل بخواه پیامبر و ائمه هم نیست، شامل کسانی می‌شود که در راه خداوند جهاد می‌کنند. و جهاد البته انواع مختلف دارد حتی تهیه معاش حلال، جهاد فی سبیل الله است.

 

سوم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۶ تا ۱۵ سوره مبارکه عنکبوت:

ثمَّ کان عاقِبَةَ الَّذین أساؤا السُّواى‌

أن کَذَّبوا بآیاتِ الله و کانوا بها یستَهزِؤن (روم:۱۰)

سپس عاقبت کسانى که کارهاى بد مرتکب شدند،

این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن را به مسخره مى‌گرفتند.

 

مراحل سقوط انسان:

ابتدا گناه: أساؤا السُّواى‌

سپس تکذیب: کَذَّبوا

و آنگاه استهزا: یَستَهزِؤن (+)

 

چهارم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۱۶ تا ۲۴ سوره مبارکه عنکبوت:

یک سوالی هست که فکر می‌کنم ذهن همه ما را قلقلک داده است. با اینکه ۷۰ درصد بدن ما را آب تشکیل داده است، چگونه ما را از خاک آفریده و مدام این را تکرار می‌فرماید؟ 

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر:۲۶)

و انسان را از گل خشک بازمانده از لجنى بویناک آفریده‌‏ایم.‏

 

پنجم: رزقم در صفحه قرآن کریم آیات ۲۵ تا ۳۲ سوره مبارکه عنکبوت:

کلّ حزبٌ بما لَدیهِم فرحون(۳۲)

اما حزب الله هم الغالبون، زیرا و من احسن من الله صبغه؟ 

و فرح حزب الله در دنیا شهادت طلبی و در آخرت بهشتی است که راضی‌شان می‌کند. چه خوش عاقبتی...