قاتلین و مقتولین
وقتی در سریال با سال تماس بگیر امشب، جسد لالو سالامانکو را که هاوارد همیلتون بیگناه را کشته بود کنار جسد او در قبر انداختند و در زیرزمین خشکشویی برای ابد دفن کردند، یاد این بریده از کتاب هرچه باداباد افتادم: «... درست همونطور که همه یه بار جانی دارند، آدمی که باید دوستش بدارند، شاید همه هم یه یار مرگ داشته باشند، آدمی که باید به قتلش برسونن.»
استیو تولتز/ هر چه باداباد/ ص. ۳۹۹
تصور اینکه در جهان پس از مرگ مانند آنچه استیو تولتز ترسیم کرده این دو در چه منجلابی دست و پا خواهند زد، سر کیفم آورده. خدایا چه وسوسهای برای امشب من جور شد. هاوارد بینوا در سرسام اینکه چرا کشته شد و چرا نتوانست سر از کار جیمی و کیمی در بیاورد و همزمان مشاهده اینکه لالو مشغول پول درآوردن و خوشگذرانی و احتمالاً کشت و کشتار است بدون آنکه کسی به داد او برسد و عدالت را اجرا کند تا ابد فرسوده خواهد شد.
شاید هم دوباره لالو او را بکشد.